کارگاه متن پژوهی
قلمرو زبانی
۱) معنای واژههای مشخّص شده را بنویسید.
◙ جهد بر توست و بر خدا توفیق / زانکه توفیق و جهد هست رفیق (سنایی) / جهد: کوشش، تلاش، سعی / توفیق: کسی را در کاری یاری کردن
◙ خنیده به گیتی به مهر و وفا / ز اهریمنی دور و دور از جفا (فردوسی) / خَنیده: مشهور، معروف، نامدار
۲) سال گذشته خواندیم که در شیوه بلاغی، جای اجزای کلام در جمله، تغییر میکند، امّا در متن آموزشی، مطابق با شیوه عادی و نوشتارِ معیار، نهاد در آغاز جمله و فعل در پایان آن قرار میگیرد.
■ اکنون اجزای بیت زیر را مطابق زبان معیار مرتّب کنید.
گفتند به اتّفاق یک سر / کز کعبه گشاده گردد این در = یکسر به اتفاق گفتند کز کعبه این در گشاده گردد.
۳) در بیتهای زیر، نقش «-َ م» را بررسی کنید:
الف) دریاب که مبتلای عشقم / آزاد کن از بلای عشقم / «-َ م» نخست: فعل اسنادی / «-َ م» دوم: مفعول (من را از بلای عشق آزاد کن)
ب) پرورده عشق شد سرشتم / جز عشق مباد سرنوشتم / در هر دو مورد مضاف الیه
قلمرو ادبی
۱) شاعران، در سرودن منظومههای داستانی غالبا از قالب مثنوی بهره میگیرند. مهم ترین دلیل آن را بنویسید.
زیرا به خلاف قالبهای دیگر تغییر قافیه در مثنوی آسان است. هر بیت قافیه جداگانهای دارد و داستان سرا میتواند بی هیچ تنگنایی هزارها بیت بسراید.
۲) هر یک از بیتهای زیر را از نظر کاربرد آرایههای ادبی بررسی کنید.
چون رایت عشق آن جهان گیر / شد چون مه لیلی آسمان گیر
قلمرو ادبی: رایت عشق: اضافه تشبیهی / «چون» نخست و دوم: جناس همسان (جناسواره؛ زیرا هر دو واژه حرف اند.) / چون مه لیلی: تشبیه / مه: استعاره از جمال و کمال لیلی / آسمان گیر: کنایه از پرآوازه /
برداشته دل ز کار او، بخت / درماند پدر به کار او سخت
قلمرو ادبی: بخت دل از کار او برداشته: جانبخشی، کنایه از ناامید شدن / بخت، سخت: جناس / واژهآرایی: کار، او
۳) در بیت زیر، شاعر چگونه از تشبیه برای خلق کنایه بهره گرفته است؟
آمد سوی کعبه، سینه پرجوش / چون کعبه نهاد حلقه در گوش
«حلقه در گوش نهادن» عبارت کنایی است که وجه شبه تشبیه نیز قرار گرفته است.
قلمرو فکری
۱) معنی و مفهوم بیت زیر را به نثر روان بنویسید.
حاجت گهِ جمله جهان اوست / محراب زمین و آسمان اوست
بازگردانی: کعبه محل برآورده شدن خواسته همه جهانیان و عبادتگاه همه مردم است. / پیام: برآورده شدن دعا در کعبه
۲) در بیتهای هفدهم و بیستم، کدام ویژگیهای مجنون بارز است؟
بی توجهی به سرزنش دیگران و از خودگذشتگی در راه عشق
۳) بر مبنای درس و با توجّه به بیتهای زیر، تحلیلی از سیر فکری پدر مجنون ارائه دهید.
عشق بازی، کار بیکاران بُوَد / عاقلش با کار بیکاران چه کار؟ (نعمت الله ولی)
از سر تعمیر دل بگذر که معماران عشق / روز اوّل، رنگ این ویرانه، ویران ریختند (بیدل)
پدر مجنون عشق را کار بیهوده و باعث رسوایی میدانست و در پی خلاصی مجنون است؛ ولی دلشده عشق را یک موهبت میداند و زندگانی اش را صرف آن میکند.
۴) مفهوم بیت زیر را با نگرشِ خویشانِ مجنون و چاره سازی آنها مقایسه کنید.
یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش / بگذار که دل حل بکند مسئلهها را (محمّدعلی بهمنی)
خویشاوندان مجنون، عاقلانه در پی حل مشکل بودند؛ ولی مجنون عاشقانه میاندیشید و در پی عاقلان نبود. عقل و عشق دو راه جداگانهای را درمینوردند.
گنج حکمت: مردان واقعی
یکی از کوه لُکام به زیارت «سَری سَقَطی» آمد. سلام کرد و گفت: «فلان پیر از کوه لکام تو را سلام گفت.»
سری گفت: «وی در کوه ساکن شده است؟ بس کاری نباشد. مرد باید در میان بازار مشغول تواند بود، چنان که یک لحظه از حق تعالی غایب نشود.»
قلمرو زبانی: لکام: نام کوهی / زیارت: دیدار / سری سقطی: عارف و صوفی سده سوم هجری/ «را» در «تو را سلام گفت»: حرف اضافه به معنای «به» / بس: بسیار / مشغول تواند بود: مشغول باشد
پیام: باید با مردم زندگی کنید، ولی خدا را از یاد نبرید.
تذکره الاولیا، عطّار