آموزه یازدهم: پایه های آوایی همسان دولختی

خودارزیابی

بازگردانی: من یک عمر دور و تنها زندگی کردم. فقط به این دلیل که دلبرم دوست سرسپرده می‌خواست؛ ولی من دلم را به او داده بودم.

خط عروضی: یِک عُمر دورُ تَنها، تَنها بِ جُرمِ اینکِ / او سَرسِپُردِ می‌خاست، مَن دِل سِپُردِ بودَم

پایه‌های آوایییِک  عُم  ر دو   رُ    تَنـ   هاتَنـ  ها  بِ جُر مِ این کِ
پایه‌های آواییاو  سَر  سـ پُر  دِ  می  خاستمَن دِل  سـِپُر دِ بو  دَم
وزنمَفعولُفاعِلاتُنمَفعولُفاعِلاتُن
نشانه‌های هجاییـ ـ Uـ U ـ ـ ـ ـ Uـ U ـ ـ

بازگردانی: سلامی مانند نور دل پارسایان از سوی من به آن یاری که مانند شمع خلوتگاه پارسایی است.

خط عروضی: دُرودی چُ نورِ دِلِ پارسایان / بِدان شَمعِ خَلوَتگَهِ پارسایی

پایه‌های آواییدُ  رو دیچُ  نو  ر  دِ  لِ  پا  ر سا یان
پایه‌های آواییبـِ  دان شَمعِ خلَـ  وَتگـَ  هِ  پار سا  یی
وزنفَعولُنفَعولُنفَعولُنفَعولُن
نشانه‌های هجاییU ـ ـ U ـ ـU ـ ـU ـ ـ

بازگردانی: سخنانم آکنده از درد و رنج است. شامگاه شبنم نمی‌تراود؛ بلکه خون و درد و رنج من از آن تراوش می‌کند.

خط عروضی: اَلِفبایِ دَردَز لَبَم می‌تَراوَد / نَ شَبنَم کِ خونَز شَبَم می‌تَراوَد

پایه‌های آواییا  لِفـ   بایِ  دَر  دَز  لَ   بَم  می  تَ را وَد
پایه‌های آوایینَ  شَب نَمکِـ  خو نَزشَـ  بَم  میتَـ را  وَد
وزنفَعولُنفَعولُنفَعولُنفَعولُن
نشانه‌های هجاییU ـ ـ U ـ ـU ـ ـU ـ ـ

بازگردانی: جام می مانند آیینه اسکندر است که همه چیز را در آن می‌توان دید. به آن نگاه کن تا حال پادشاهی داریوش را به تو نشان دهد.

خط عروضی: آیینِ یِ سِکَندَر، جامِ مِیَست بِنگَر / تا بَر تُ عَرضِ دارَد اَحوالِ مُلکِ دارا

پایه‌های آواییآ  یی  نِ یِ سِ  کَن  در  جا  مِ   مِ  یَس  ت  بِن  گَر
پایه‌های آواییتا   بَر  تُعَر ضِ  دا رَداَح  وا  لِ  مُلکِ  دا  را
وزنمَفعولُفاعِلاتُنمَفعولُفاعِلاتُن
نشانه‌های هجاییـ ـ Uـ U ـ ـ ـ ـ Uـ U ـ ـ

بازگردانی: ای کسی که مانند صبح شب زنده دارانی. دیگر تحمل ندارم، زیرا تو مانند شامگاه روزه داران دیر می‌آیی.

خط عروضی: اِی صُبحِ شَب نِشینان جانَم بِ طاقَتامَد / اَز بَس کِ دیر ماندی چُن شامِ روزِداران

بازگردانی: اگر به این جهان مادی دل ببندی و به آن وابسته شوی ناز می‌کند و از تو حقایق را می‌پوشاند.

خط عروضی: چُ دِل بَر نَهی بَر سَرایِ کُهَن / کُنَد نازُ اَز تُ بِپوشَد سُخَن

پایه‌های آواییچُ  دِل  بَرنَ  هی  بَرسَ را یِ  کُ هَن
پایه‌های آواییکُ  ندَ  نازُ  اَز  تُبِ پو شَدسُ خَن
وزنفَعولُنفَعولُنفَعولُنفَعَلْ
نشانه‌های هجاییU ـ ـ U ـ ـU ـ ـU ـ

بازگردانی: باغ مانند انسان سلام می‌کند. سرو می‌ایستد. سبزه پیاده می‌رود و غنچه سواره می‌آید.

خط عروضی: باغ سَلام می‌کُند، سَرو قِیام می‌کند / سَبزِ پِیادِ می‌رَود، غُنچِ سَوار می‌رَسد

پایه‌های آواییبا  غ سَ لام  می  کُ  نَدسَر و ق یا  م می کُ  نَد
پایه‌های آواییسَب  زِ پ یادِ می  رَ  وَدغُن چِ سَ وار می رَ  سَد
وزنمُفتَعِلُنمَفاعِلُنمُفتَعِلُنمَفاعِلُن
نشانه‌های هجاییـ U U ـ U ـ U ـ ـ U U ـ U ـ U ـ

بازگردانی: ای انسان بخشنده به شکرانه تندرستی ات از این فقیر بینوا دلجویی کن.

خط عروضی: ای صاحِبِ کَرامَت، شُکرانِ یِ سَلامَت / روزی تَفققُدی کُن دَرویشِ بینَوا را

پایه‌های آواییای  صا حِبِ  کَ  را  مَتشُک را نِ  یِ سَ لا مَت
پایه‌های آواییرو  زی تَفَق قُ  دی کُندَر وی شِبی نَ وا  را
وزنمَفعولُفاعِلاتُنمَفعولُفاعِلاتُن
نشانه‌های هجاییـ ـ Uـ U ـ ـ ـ ـ Uـ U ـ ـ

بازگردانی: ای دوست شکر بهتر است یا کسی که شکر می‌سازد؟ زیبایی ماه بهتر است یا کسی که ماه را آفریده است؟

خط عروضی: ای دوست شِکَر خُشتَر یا آن کِ شِکَر سازَد؟ / خوبی یِ قَمَر بِهتَر، یا آن کِ قَمر سازَد؟

پایه‌های آواییای دو ستشِ کَر خُش  تَریا آن کِ شِ  کَر سا زَد
پایه‌های آواییخو بی یِقَ مَر  بِه تَریا آن کِ قَ مَر سا  زَد
وزنمَفعولُمَفاعیلُنمَفعولُمَفاعیلُن
نشانه‌های هجاییـ ـ UU ـ ـ ـ ـ ـ UU ـ ـ ـ

الف) مجاز: دارا به معنای داریوش است و مجاز از همه فرمانروایان.

ب) استعاره: شمع خلوتگه پارسایی؛ الفبای درد از لبم می‌تراود؛ ای صبح شب نشینان؛ باغ سلام می‌کند…؛ سرای کهن

پ) تشبیه: درودی چو نور دل پارسایان؛ آیینه سکندر، جام می است؛ چون شام روزه داران؛ ۶- بیت خودارزیابی ۴ را از نظر فکری تحلیل کنید. – سخنور اشاره به این دارد که دست از زیبایی دروغین بکش و در پی سرچشمه راستین عشق و زیبایی باش.

برای آشنایی بیشتر با شیوه یافت وزن شعر اینجا را کلیک کنید.

پی دی اف درس یازدهم علوم و فنون یازدهم

وزن واژه (پایه آوایی شعر فارسی)

پایه آوایی
پایه آوایی و وزن واژه

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا