خودارزیابی آموزه نهم
۱- در کدام بیتها، آرایۀ موازنه به کار رفته است؟ دلیل خود را بنویسید.
گر عزم جفا داری، سر در رهت اندازم / ور راه وفا گیری، جان در قدمت ریزم (سعدی)
گر/ عزم / جفا / داری / سر/ در / رهت / اندازم؛
ور / راه / وفا / گیری / جان / در / قدمت / ریزم؛
موازنه ندارد، زیرا واژههای «رهت و قدمت» و «اندازم و ریزم» سجع متوازن نمی سازند.
بازگردانی: اگر قصد ستم داری، سرم را در راهت می اندازم (تسلیمم). اگر راه وفا پیش گیری، جانم را فدایت می کنم.
ز گرز تو خورشید گریان شود / ز تیغ تو بهرام بریان شود (فردوسی)
زِ / گرز / تو / خورشید / گریان / شود؛
ز / تیغ / تو / بهرام / بریان / شود؛
در بیت، آرایهٔ موازنه به کار رفته است؛ زیرا واژههای «گرز و تیغ»، «خورشید و بهرام» سجع متوازناند و واژههای «گریان و بریان» سجع متوازی اند.
بازگردانی: از گرز تو خورشید می ترسد و می گرید. از شمشیر تو ستاره بهرام مضطرب و نگران می شود.
جفا پل بود، بر عاشق شکستی / وفا گل بود، بر دشمن فشاندی (خاقانی)
جفا / پل / بود / بر / عاشق / شکستی؛
وفا/ گل / بود / بر / دشمن / فشاندی؛
موازنه دارد، زیرا همه واژه برابر هم سجع متوازن دارند.
بازگردانی: ستم مانند پلی بود که تو بر روی عاشق آن را شکستی. وفا مانند گلی بود که تو بر دشمنت ریختی.
همه شوری و نشاطی، همه عشقی و امیدی / همه سحری و فسونی، همه نازی و خرامی (شفیعی کدکنی)
همه / شوری / و / نشاطی / همه / عشقی / و / امیدی
همه/ سحری / و / فسونی / همه / نازی / و / خرامی
در بیت، آرایهٔ موازنه به کار رفته است. چون همۀ واژگان مصراع نخست با واژگان مصراع دوم (به جز «شور و سحر» و واژگان تکراری)، سجع متوازن می سازند یعنی وزن یکسانی دارند. [برخی این بیت را نمونه ای از آرایه ترصیع به شمار آورده اند.]
بازگردانی: تو سراسر شور و نشاطی. تو مانند عشق و امیدی. تو سراسر جادو و افسونی. تو سراسر ناز و افاده ای.
تیر بلای او را جز دل هدف نباشد / تیغ جفای او را جز جان سپر نباشد (خواجوی کرمانی)
تیر / بلای / او / را / جز / دل / هدف / نباشد
تیغ / جفای / او / را / جز / جان / سپر/ نباشد
در بیت، موازنه به کار رفته است. همۀ واژههای مصراع اول با دوم به جز «بلای» و «جفای» سجع متوازن اند. این تقابل سجعها افزایش دهندهٔ موسیقی شعر است.
بازگردانی: بلای او مانند تیری است که فقط به دل می خورد. ستم یار مانند شمشیری است که فقط جان را هدف می گیرد.
در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز / وز لعل شکربار، می و نقل فرو ریز (عراقی)
در این بیت، آرایهٔ موازنه وجود ندارد.
بازگردانی: چهره ات در مهمانی، مانند دویست شمع است که همه جا را روشن می سازد. لب تو مانند سنگ لعل است و شکر و می و نقل از آن می ریزد.
پرواز به آنجا که نشاط است و امید است / پرواز به آنجا که سرود است و سرور است (فریدون مشیری)
پرواز / به / آن / جا / که/ نشاط / است / و / امید / است؛
پرواز / به / آن / جا / که / سرود / است / و / سرور / است؛
به جز کلمات تکراری، کلمات «نشاط و سرود» و «امید و سرور» سجع متوازن اند.
بازگردانی: باید به آنجایی پرواز کنیم که نشاط و امید است. باید به آنجایی برویم که سرود و شادی دارد.
نظر تا کنی عرض نقل است و می / نفس تا کشی، حرف چنگ است و نی (بیدل دهلوی)
نظر / تا / کنی / عرض / نقل / است / و / می؛
نفس / تا / کشی / حرف / چنگ / است / و / نی؛
در بیت آرایهٔ موازنه وجود دارد؛ زیرا کلمات “نظر، نفس” و “عرض، حرف” و “نقل، چنگ” سجع متوازن اند.
بازگردانی: هنگامی که نگاه می کنی نقل و می بر ما می بارد. هنگامی که نفس می کشی انگار چنگ و نی برایمان می نوازی.
۲- در کدام یک از ابیات، شاعر از آرایۀ ترصیع، بهره برده است؟ دلیل انتخاب خود را بنویسید.
عالم همه عابدند و معبود یکی است / دنیا همه ساجدند و مسجود یکی است (فرخی یزدی)
عالم / همه / عابدند / و / معبود / یکی / است؛
دنیا / همه / ساجدند / و / مسجود / یکی / است؛
در بیت، آرایهٔ موازنه به کار رفته است؛ زیرا واژههای «دنیا، عالم» سجع متوازن دارند و دیگر سجعها سجع متوازی.
بازگردانی: همه جهان پرستنده خداوندند و خدا یکی بیش نیست. مردم دنیا همه سجده کننده اند و فقط خدا مورد سجده قرار می گیرد.
چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت / چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت (خاقانی)
چرا / ننهم / نهم / دل / بر / خیالت؛
چرا / ندهم / دهم / جان / در / وصالت؛
در بیت، موازنه وجود دارد. زیرا کلمات “دل، جان” سجع متوازن اند؛ دیگر سجعها متوازی.
بازگردانی: دلم را به خیال تو داده ام. جانم را در راه رسیدن به تو فدا کرده ام.
چرا مطرب نمیخواند سرودی؟ / چرا ساقی نمیگوید درودی؟ (ابتهاج)
چرا / مطرب / نمیخواند / سرودی؛
چرا / ساقی / نمیگوید / درودی؛
در بیت، موازنه وجود دارد؛ زیرا کلمات مطرب و ساقی سجع متوازناند و دیگر سجعها متوازی.
راه وصل تو، راه پر آسیب / درد عشق تو، درد بی درمان (هاتف اصفهانی)
راه / وصل / تو / راه / پر / آسیب
درد / عشق / تو / درد / بی / درمان
در بیت موازنه به کار رفته است؛ زیرا تمام کلمات مصراع اول (به جز تکراری) سجع متوازن اند.
بازگردانی: راه رسیدن به تو خطرناک و پرآسیب است. درد عشق تو دردی است که درمان ندارد.
ما ز بالاییم و بالا میرویم / ما ز دریاییم و دریا میرویم (مولوی)
ما / ز / بالاییم / و / بالا / میرویم
ما / ز / دریاییم / و / دریا / میرویم
در این بیت، آرایهٔ ترصیع به کار رفته است، زیرا واژههای مصراع نخست با مصراع دوم (بالاییم، دریاییم) ، (بالا، دریا) با یکدیگر سجع متوازی اند.
بازگردانی: ما از جهان برین و آسمانی آمده ایم و به همانجا خواهیم رفت. ما از دریا آمده ایم و به همان دریا بازخواهیم گشت.
۳- کدام بیت از نظر کاربرد «سجع»، ارزش موسیقایی بیشتری دارد؟
◙ هم عقل دویده در رکابت / هم شرع خزیده در پناهت (جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی)
بازگردانی: هم خرد و عقل فرمانبردار تو [پیامبر] است هم شریعت اسلام خود را زیر پناه تو درآورده است.
◙ ما برون را ننگریم و قال را / ما درون را بنگریم و حال را (مولوی) √
بازگردانی: ما ظاهر و بیرون و سخن مردم را نمی بینیم. ما درون و باطن و حال مردم را می بینیم.
بیت دوم، زیرا تمام سجعهای آن متوازی اند، ولی برخی از واژه های بیت نخست سجع متوازن می سازند مانند: عقل، شرع.
ارزش موسیقایی سجع متوازی از متوازن بیشتر است.
۴- شاعر در ابیات زیر، برای بهره گیری از آرایۀ «سجع» چه شیوه ای را به کار گرفته است؟ توضیح دهید.
بهاری کز دو رخسارش، همی شمس و قمر خیزد / نگاری کز دو یاقوتش همی شهد و شکر ریزد (کلیله و دمنه) / شمس: خورشید / قمر: ماه/ نگار: یار
همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع دارد. این تقابل سجعها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است (موازنه؛ همه سجعها متوازی است به جز «رخسار و یاقوت» و «شمس و شهد»).
بازگردانی: یاری که مانند بهار است و چهره اش مانند خورشید و ماه است. دلبری که دو لبش سخنان شیرین مانند شهد و شکر می ریزد.
برگ بی برگی بود ما را نوال / مرگ بی مرگی بود ما را حلال (مولوی) / برگ: توشه / نوال: بهره
همه واژگان (به جز واژگان تکراری) مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع متوازی است. این تقابل سجعها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است. [ترصیع]
بازگردانی: توشه بی توشگی بهره ماست. مرگ بی مرگی نیز برای ما رواست.
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست / ما چو کوهیم و صَدا در ما ز توست (مولوی) / نای: نی / نوا: آهنگ / صَدا: پژواک
همه واژگان (به جز واژگان تکراری و «نای و کوه») مصراع نخست با قرینهٔ خود در مصراع دوم سجع متوازی می سازند. این تقابل سجعها افزایش دهندهٔ موسیقی درونی شعر است. [برخی این بیت را نمونه ای از آرایه ترصیع به شمار آورده اند.]
بازگردانی: ما مانند نی ایم و آواز ما از توست. ما مانند کوهیم و پژواک صدای ما در کوه از توست.
۵- در تقطیع هجایی هر بیت زیر، چند هجای کشیده دیده میشود؟
هر که تأمّل نکند در جواب / بیشتر آید سخنش ناصواب (سعدی) / ناصواب: نادرست سه هجای کشیده
بازگردانی: هر کس که پیش از جواب دادن نیندیشد، سخنش بیشتر از دیگران نادرست از آب درمی آید.
هجای دوم «جواب»، هجای نخست «بیشتر» و هجای پایانی «ناصواب»، هجای کشیده دارند. در جمع، سه هجای کشیده در این بیت دیده میشود.
پایههای آوایی | هَر کِ تَ أَم | مُل نَ کُ نَد | دَر جَ واب |
پایههای آوایی | بیـ ش تَ را | یَد سُ خَ نَش | نا صَ واب |
وزن | مفتعلن | مفتعلن | فاعلن |
نشانههای هجایی | ـ U U ـ | ـ U U ـ | ـ U ـ |
بازگردانی: هر کس که هنگام پاسخ دادن نیندیشد. سخنش بیشتر نادرست از آب درمیآید.
چند پرسی ز من چیستم من / نیستم نیستم نیستم من ( میرزا حبیب خراسانی) پنج هجای کشیده
هجای نخست «چند و چیستم» و هجای نخست «نیستم» که سه بار بازآمده شده است، هجای کشیده دارند. در جمع، پنج هجای کشیده در این بیت دیده میشود.
پایههای آوایی | چَنـ د پُر | سی زِ مَن | چیـ س تَم | مَن |
پایههای آوایی | نیـ س تَم | نیـ س تَم | نیـ س تَم | مَن |
وزن | فاعلن | فاعلن | فاعلن | فع |
نشانههای هجایی | ـ U ـ | ـ U ـ | ـ U ـ | – |
HeyDuring our exploration of a new website, we stumbled upon a webpage that immediately grabbed our attention. We are thoroughly impressed with our initial findings and eagerly anticipate your upcoming updates. We are excited to delve deeper into your website and discover all the fantastic features it has to offer. my web page… Come by 청주 스파
AhoyI thoroughly enjoyed reading your blog post! Ever since discovering your blog, I have been engrossed in your other articles. The engaging content you offer has left me wanting more. I have subscribed to your RSS feed and am eagerly anticipating your future updates!Until we meet again.