اَلتَّمْرینُ الْخامِسُ
در جاهای خالی از کلامت داده شده استفاده کنید. «یک کلمه اضافه است.»
التّالی = بعدی/ جِداریَّهٍ = دیواری / شاحِنُ = شارژر/ تِلْمیذٌ = دانش آموز/ الدُّموعُ = اشک ها/ حَدَثَ = اتفاق افتاد
۱- یا زَمیلی، ما بِکَ؟ لِمَ أنتَ حَزینٌ؟ ماذا حَدَثَ؟
(ای هم کلاسی ام، چه ات شده است؟ چرا غمگینی؟ چه اتفاقی افتاده است؟)
۲- اَلتَّلامیذُ مَشغولونَ بِتَهیِئَهِ صَحیفَهٍ جِداریَّهٍ.
(دانشآموزان مشغول تهیه روزنامه دیواری اند.)
۳- أَخی تِلْمیذٌ فِی الصَّفِّ السّادِسِ الاِبتِدائیِّ.
(برادرم دانشآموز کلاس ششم ابتدایی است.)
۴- الدُّموعُ جاریَهٌ عَلَی وَجْهِ الطِّفلَهِ.
(اشکها بر صورت کودک روان اند.)
۵- هَل عِندَک شاحِنُ الهاتِفِ الجَوّالِ؟
(آیا شارژ تلفن همراه داری؟)
اَلتَّمْرینُ السّادِسُ
کدام کلمه از نظر معنا با سایر کلمه ها »ناهماهنگ« است؟
۱- هادِئ (آرام) ■ سَیّاره (خودرو)۵ سَفینَه (کشتی)۵ طائِرَه (هواپیما) ۵
۲- شارِع (خیابان) ■ ساحَه (میدان)۵ خاتَم (انگشتر) ۵ رَصیف (پیاده رو) ۵
۳- أکلَ (خورد) ■ رَأی (دید)۵ شاهَدَ (دید) ۵ نَظَرَ (نگاه کرد) ۵
۴- ماء (آب) ۵ شَراب (نوشیدنی) ۵ شای (چای)۵ جار (همسایه) ■
۵- یَد (دست)۵ لِسان (زبان) ۵ سِنّ (دندان)۵ نادی (صدا زد) ■
اَلتَّمْرینُ السّابِعُ
آیه و احادیث زیر را ترجمه کنید. سپس کلامتی بر این وزن ها در آن ها بیابید.
فاعِل: عَالِمُ / یَفْعلُ: یَستُرَ / فَـعـالَـه: سَعادَهِ / فِعل: عِلم / فِعال: عِباد
۱- «إِنَّ اللهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» (بی گمان خداوند دانای نهان آسمانها و زمین است..)
۲- حُسنُ الأدبِ یَستُر قُبْحَ النَّسَبِ. (ادب نیکو، زشتی اصل و نسب را می پوشاند.)
۳- إِنَّ أَحَبَّ عِبادِ اللهِ إِلَی اللهِ أّنْصَحُهُم لِعِبادِهِ. (همانا دوستداشتنیترین بندگان نزد خدا اندرزگوترین ایشان برای بندگانش است.)
۴- شَرَفُ الْمَرْءِ بِالْعِلْمِ وَ الْأَدَبِ لا بِالْأَصْلِ وَ النَّسَب. (ارزش انسان به دانش و ادب است نه به اصل و نصب.)
۵- مِنْ سَعادَهِ ابْنِ آدَمَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ مِنْ شَقاوَهِ ابْنِ آدَمَ سوءُ الْخُلُقِ. (از خوشبختی انسان خوشخویی است و از بدبختی انسان بدخویی.)
اَلتَّمْرینُ الثامن
متن زیر را بخوانید؛ سپس پاسخ پرسش های آن را بیابید.
أَنا طالِبٌ فِی الصَّفِّ التّاسِعِ. اِسمی إِسحاقُ. لی أُختانِ: مَهْدیم وَ لالین، هُما صَغیرَتانِ؛ فَلا تَذهَبانِ إلی الْمَدرَسَهِ و عِنْدی أَخَوانِ: هاشِمٌ وَ جَوادٌ. هاشِمٌ أَکبَرُ أَولادِ الْأُسرَه؛ إنَّهُ تَخَرَّجَ مِنَ الْمَدرَسَهِ وَ الْآنَ هوَ حَلْوانیٌّ. جَوادٌ فِی الصَّفِّ السّابِعِ. نَحنُ مِنْ مَدینَهِ «سَراوان» فی مُحافَظَهِ «سیستان و بلوشِستان».
(من دانش آموزی در کلاس نهم ام. اسمم اسحاق است. دو خواهر دارم: مهدیم و لالین؛ آن دو کوچک اند؛ که به مدرسه نمی روند و دو برادر دارم: هاشم و جواد. هاشم بزرگترین فرزند خانواده است. او از دبیرستان دانش آموخته شده است و اکنون شیرینیفروش است. جواد در کلاس هفتم است. ما از شهر سراوان در استان سیستان و بلوچستان ایم.)
۱- لِماذا لا تَذهَبُ مَهْدیم وَ لالین إلَی الْمَدرَسَهِ؟ – لِأَنَّهُما صَغیرتَانِ. (چرا مهدیم و لالین به مدرسه نمی روند؟ – زیرا آن دو خردسال اند.)
۲- مَا اسْمُ أَکبَرِ الْبَنینَ فی هذهِ الْأُسُرَهِ؟ – اسمُه هاشِمٌ. (نام بزرگترین فرزند در این خانواده چیست؟ – نامش هاشم است.)
۳- مَن تَخَرَّجَ مِنَ الْمَدرَسَهِ؟ – هاشِمٌ. (چه کسی از دبیرستان دانش آموخته شد؟ – هاشم.)
۴- مِنْ أَینَ هذِهِ الْأُسُرَهُ؟ – مِنْ مَدینهِ سراوان فی مُحافَظه سیستان وَ بلوشستان. (این خانواده کجایی اند؟ – از شهر سراوان در استان سیستان و بوچستان.)
۵- فی أَیِّ صَفٍّ إِسحاقُ؟ – فی الصَّفِّ التاسِع. (اسحاق کلاس چند است؟ – کلاس نهم.)
۶- کَم أُختاً لِإِسحاق؟ – لَهُ اُختانِ. (اسحاق چند خواهر دارد؟ – دو خواهر دارد.)
نورُ السَّماء
بخوانید و ترجمه کنید.
۱- مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ (کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان است.)
۲- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (ای کسانی که ایمان آوردید برای چه آنچه را که انجام نمی دهید می گویید.)
۳- لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ (به راستی که فرستاده خدا، الگوی خوبی برای شما ست.)
۴- إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ (هر گاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، همانا من نزدیک ام.)
۵- یَرْفَع اللهُ الَّذینَ آمَنوا مِنْکُم (خداوند کسانی را که از شما ایمان آورده اند، بالا می برد.)
اَلْأَربَعینیّات (مراسم چله)
أَ یُمکِنُ أَنْ تَرجِعَ قَلیلاً؟ (آیا امکان دارد کمی برگردی؟) لا بَأسَ. (اشکالی ندارد.)
عَفواً؛ أَ تُعطینی مَکاناً حَتّیٰ أَجْلِسَ هُنا؟ (ببخشید؛ آیا جایی به من می دهی تا این جا بنشینم؟) نَعَمْ؛ تَفَضَّلْ. (آری؛ بفرما.)
هَلْ یَسُدّونَ بابَ الْحَرَمِ هٰذِهِ اللَّیلَهَ؟ (آیا امشب در حرم را می بندند؟) نَعَم. (آری.)
عَفواً أَینَ مَوقِفُ سَیّاراتِ الْحَرَمِ؟ (ببخشید پارکینگ حرم کجاست؟) خَلفَ هٰذَا الْبِناءِ. (پشت این ساختمان است.)
هَل توجَدُ سَیّاراتٌ لِلْعَتَبَهِ لِلذَّهابِ إلیٰ سامَرّاء؟ (آیا برای رفتن به سامرا، ماشین های حرم هست؟) لا، مَعَ الْأَسَفِ. (نه، متأسّفانه.)
أَ یُمکِنُ أَنْ تُساعِدَنی؟ (آیا امکان دارد به من کمک کنی؟) لا بَأسَ. أَنا فی خِدمَتِکَ. (اشکالی ندارد. من در خدمتت هستم.)
أَینَ الْحَرَمُ؟ (حرم کجاست؟) عَلَی الْیَمینِ. (سمت راست.)
أَیُّ جِهَهٍ بِلا ازْدِحامٍ؟ (کدام جهت شلوغ نیست؟) هٰذِهِ الْجِهَهُ، عَلَی الْیَسارِ. (این جهت، سمت چپ.)
مِنْ أَینَ أَشتَری شاحِنَ الْجَوّالِ؟ (از کجا شارژر موبایل را خریدی؟) مِنْ ذٰلِکَ الْمَحَلِّ. (از آن مغازه.)
أَ یُمکِنُ أَنْ تُعطیَنی شاحِنَ الْجَوّالِ؟ (آیا امکان دارد شارژر موبایل را به من بدهی؟) تَفَضَّلْ. (بفرما.)
پی دی اف درس دوم عربی نهم: العبور الأمن