اَلتَّمرینُ الْخامِسُ: عَیِّنْ إعرابَ الْکَلِماتِ الَّتی أُشیرَ إلَیها بِخَطٍّ. (اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.)
الَمُبتدَأ، الَخبَر، الَفْاعِل، الَمَفعول، نائبُ الفْاعِلِ، الَمُضافُ إلیَهِ، الَمجرورُ بحَرفِ الجَرِّ، الصِّفَه، اسمُ الحروفِ المُشَبهَّهِ بِالفِعْلِ وَ خَبَرُهُ، اسمُ لا الناّفیهِ للجنسِ وَ خَبَرُهُ، الَحْال، الَمُستثنیٰ
۱- إنَّ اللهَ غافِرُ ذنُوبِ التّائِبینَ. (همانا خداوند آمرزنده گناهان توبه کنندگان است.)
اللهَ: اسم «إنّ» منصوب به فتحه / غافِرُ: خبر «إنّ» مرفوع به ضمّه / ذنُوبِ: مضاف الیه مجرور به کسره / التّائِبینَ: مضاف الیه مجرور به کسره
۲- لا شَیءَ أحَقُّ بِالسِّجنّ مِنَ اللِّسانِ. (هیچ چیزی شایسته تر به زندانی شدن از زبان نیست.)
شَیءَ: اسم «لا» مبنی بر فتح / أحَقُّ: خبر «لا» مرفوع به ضمّه / اللِّسانِ: مجرور به حرف جرّ
۳- اَلحَیاهُ مُستَمِرَّهٌ سَواءٌ ضَحِکْتَ أم بَکَیتَ. (زندگانی ادامه دارد چه بخندی چه بگریی.)
اَلحَیاهُ: مبتدا مرفوع به ضمّه / مُستَمِرَّهٌ: خبر مرفوع به ضمّه
۴- مَنْ لَمْ یُؤَدِّبْهُ الْوالِدانِ صَغیراً یُؤَدِّبْهُ الزَّمَنُ. (هر کس را در کودکی پدرومادر ادب نکنند، روزگار ادبش می کند.)
الْوالِدانِ: فاعل مرفوع به «ا» / صَغیراً: حال منصوب به فتحه / الزَّمَنُ: فاعل مرفوع به ضمّه
۵- یَهَتْمَ الْمُواطِنُ الْفَهیمُ بِنَظافَهِ الْبیئَهِ اهْتِماماً بالِغاً. (شهروند فهمیده توجه بسیاری به پاکیزگی زیستگاه می کند.)
الْمُواطِنُ: فاعل مرفوع به ضمّه / الْبیئَهِ: مضاف الیه مجرور به کسره / اهْتِماماً: مفعول مطلق نوعی منصوب به فتحه / بالِغاً: صفت منصوب به تبعیت نصب آن به فتحه
۶- لا یُتْرَکُ الصَّدیقُ بِسَبَبِ زَلَّهٍ أو عَیبٍ فیهِ؛ لأنَّهُ لا یوجَدُ أحَدٌ کامِلٌ إلَّا اللهَ. (دوست را به خاطر لغزش یا عیب او رها نکن؛ زیرا هیچ کس به جز خدا کامل نیست [یافت نمی شود].)
الصَّدیقُ: نائب فاعل مرفوع به ضمّه / زَلَّهٍ: مضاف الیه مجرور به کسره / کامِلٌ: صفت مرفوع به تبعیت رفع آن به ضمّه / اللهَ: مستثنی منصوب به فتحه
۷- یَرَی الْمُتَشائِمُ الصَّعوبَهَ فی کُلِّ فُرصَهٍ؛ أمّا الْمُتَفائِلُ فَیَرَی الفْرُصَهَ فی کُلِّ صُعوبَهٍ. (بدبین دشواری را در هر فرصتی می بیند؛ اما خوش بین در هر دشواری فرصت را می بیند.)
الْمُتَشائِمُ: فاعل مرفوع به ضمّه / الصَّعوبَهَ: مفعول منصوب به فتحه / الفْرُصَه: مفعول منصوب به فتحه
۱- اَلسِّجْن: زندان ۲- اَلْمُتَشائِم: بدبین ۳- اَلْمُتَفائِل: خوش بین
اَلتَّمرینُ السّادِسُ: أَکْمِلْ فَراغاتِ التَّرجَمَهِ؛ ثُمَّ أَعْرِبْ ما أُشیرَ إلیهِ بِخَطٍّ. (جای خالی را با ترجمه کامل کن؛ سپس اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.)
بَعْضُ الطیورِ قدْ تلَجَأ إلی حِیلٍ لِطَرْدِ مُفْتَرِسِها عَنْ عُشِّها، وَ مِنْ هٰذِهِ الْحِیلِ أنَّ أحَدَ الطُّیورِ حینَ یریٰ حَیوانا مُفْتَرِساً قَریباً مِنْ عُشِّهِ، یتَظاهَرُ أَمامَهُ بِأَنَّ جَناحَهُ مَکْسورٌ فَیتبَعُ الحَیوانُ المُفْتَرسُ هٰذِهِ الْفَریسَهَ، وَ یبْتَعِدُ عَنِ الْعُشِّ ابتْعِاداً کَثیراً وَ عِندَما یتَأَکَّدُ الطّائِرُ مِن خِداعِ العَدوِّ وَ ابتْعِادِهِ مِنْ عشّهِ وَ إنِقاذِ حَیاهِ فرِاخِهِ مِنَ المَوْتِ یطَیرُ بغْتَهً.
گاهی برخی پرندگان برای دور کردن شکارچیشان از لانه شان به چارهاندیشی پناه میبرند)چاره جویی میکنند .(از جمله این چاره اندیشیها این است که هنگامیکه یکی از این پرندهها جانوری درنده نزدیک لانه اش ببیند، روبه رویش وانمود میکند که بالش شکسته است، در نتیجه جانورِ درنده او را تعقیب میکند و از لانه، بسیار دور میشود و وقتی پرنده از نیرنگ زدن به دشمن و دور کردنش از لانه اش و نجات دادنِ زندگیِ جوجههایش از مرگ مطمئن میشود، ناگهان پرواز میکند.
بَعْضُ: مبتدا مرفوع به ضمه / عشِّ: مجرور به حرف جرّ/ حَیوانا: مفعول منصوب به فتحه / الحَیوانُ: فاعل مرفوع به ضمّه / المُفْتَرسُ: صفت مرفوع به تبعیت / خِداعِ: مجرور به حرف جرّ / عشّ: مجرور به حرف جرّ / حَیاهِ: مضاف الیه مجرور به کسره
۱- لجَأ: پناه بُرد ۲- اَلحِیلَ: چاره اندیشی ها «مفرد: اَلْحیله» ۳- اَلمُفْتَرِس: درنده، جانورِ شکارچی درنده ۴- اَلْمَکْسور: شکسته ۵- تبِعَ: تعقیب کرد ۶- تأَکَدَّ مِنْ: از … مطمئن شد ۷- الَخِداع: نیرنگ
اَلتَّمرینُ السّابِعُ: عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ. (محل اعرابی آنچه را زیر آن خط است بازگو کن.)
۱- إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتحاً مُبیناً. [الَفَتح: ۱۱] (همانا ما به تو پیروزى آشکاری بخشیدیم.) / فَتحاً: مفعول مطلق نوعی / مُبیناً: صفت.
۲- إنّا نَحنُ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْقُرآنَ تَنزیلاً. (ما بی گمان قرآن را بر تو فروفرستادیم.) / الْقُرآنَ: مفعول / تَنزیلاً: مفعول مطلق تأکیدی.
۳- لا فَقْرَ کَالْجَهْل و لا میراثَ کالأدَبِ. [اَلْإمامُ عَلیٌّ] (هیچ تهیدستی ای مانند نادانی و هیچ میراثی مانند ادب نیست.)
فَقْرَ: اسم لای نفی جنس/ کالأدَبِ: جار و مجرور
۴- یَنقُصُ کُلُّ شَیءٍ بِالْإنفاقِ إلَّا الْعِلْمَ؛ فَإنَّهُ یَزیدُ. (هر چیزی با انفاق می کاهد به جز دانش که می افزاید.) / کُلُّ: فاعل / بِالْإنفاقِ: جار و مجرور / الْعِلْمَ: مستثنی
۵- یَعیشُ الْبَخیلُ فی الدُّنیا عَیْشَ الْفُقَراءِ وَ یُحاسَبُ فی الْآخِرَهِ مُحاسبَهَ الأغنیاءِ. (خشک ناخن در دنیا مانند تهیدستان زندگی می کند و در آخرت مانند توانگران محاسبه می گردد.) / البَخیلُ: فاعل / عَیْشَ: مفعول مطلق نوعی / الْفُقَراءِ: مضاف الیه / محاسبَهَ: مفعول مطلق نوعی / الأغنیاءِ: مضاف الیه
اَلتَّمرینُ الثّامِنُ: تَرجِمِ النصَّ التاّلیَ؛ ثمَ أجِبْ عَمّا یلَی. (متن زیر را ترجمه کن؛ سپس پاسخ آنچه را می آید بده.)
السَّمَکُ المَدفونُ (شُش ماهی؛ لگن ماهی)
یوجَدُ نوْعٌ مِنَ الأسَّماکِ فی إفْریقیا یسْتُرُ نَفْسَهُ عِندَ الجَفافِ فی غِلافٍ مِنَ المَواد المُخاطیهِّ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ، وَ یدْفِنُ نَفْسَهُ تَحْتَ الطّینِ، ثُمَّ ینامُ نَوْماً عَمیقاً أَکْثَرَ مِنْ سَنَهٍ، و لا یحَتْاجُ إلی الْماء و الطعَّامِ و الْهوَاء احتْیاجَ الْأَحْیاء؛ِ و یعیشُ داخِلَ حُفْرهٍ صَغیرهٍ فِی انتِظارِ نُزولِ المَطرِ، حَتّی یخْرُجَ مِنْ الغِلافِ خُروجاً عَجیباً. أمَّا الصَّیّادونَ الْإفریقیونَ فَیَذْهَبُون إلی مَکانِ اخْتِفائهِ قبَلَ نُزولِ المَطرِ وَ یحْفِرونَ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِهِ.
(گونهای ماهی [ها] در آفریقا یافت میشود که هنگام خشکسالی[خشکی] خودش را در پوششی از مواد مخاطی ای که از دهانش بیرون میآید میپوشاند و خودش را زیر گل پنهان میکند؛ سپس بیش از یک سال به خواب عمیق میرود[عمیقا میخوابد] و مانند زندگان نیاز به آب و خوراک و هوا هم ندارد و درون حفره کوچکی در انتظار بارش باران میماند [زندگی میکند] تا در [کمال] شگفتی از پوششش بیرون بیاید. شکارچیان آفریقایی پیش از بارش باران به جایگاه پنهان شدنش میروند و برای شکارش، آن خاک خشک را میکنند.)
۱- أَینَ یوجَدُ هذَا السَّمَکُ؟ – یوجَدُ هذَا السَّمَکُ فی إفریقیا. (این ماهی کجا یافت میشود؟ – این ماهی در آفریقا یافت میشود.)
۲- کَم مُدَّهً ینامُ السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ – ینامُ أَکْثَرَ مِنْ سَنَهٍ. (شُش ماهی چه مدتی میخوابد؟ – بیش از یک سال میخوابد.)
۳- فیمَ یستُرُ السَّمَکُ الْمَدفونُ نَفْسَهُ؟ – یسْتُرُ نفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ المَواد المُخاطیهِّ.
(شُشماهی خودش را در چه چیزی پنهان میکند؟ – خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند.)
۴- کیفَ یصْنعُ السَّمَکُ المَدفونُ المَوادَّ المُخاطیهَّ؟ – من المَواد الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ
(شُشماهی مواد مخاطی را چگونه میسازد؟ – از موادی که از دهانش بیرون میآید.)
۵- مَا اسْمُ الْقارَّهِ الَّتی تَعیشُ فیهَا السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ – اسمها إفرْیقیا. (قاره ای که شُشماهی در آن زندگی میکند چه نام دارد؟ – نامش آفریقا ست.)
۶- مَن یحفِرُ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِ السَّمَکِ الْمَدفونِ؟ – الصَّیادونَ الْإفریقیونَ یحْفِرونَ التُّرابَ الجْافَّ لِصَیدِهِ.
(چه کسی خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکند؟ – شکارگر آفریقایی خاک خشک را برای شکارش میکند.)
۷- لمِاذا یحَفِرُ الصَّیادونَ الْإفریقیونَ التُّرابَ الجْافَّ حَسَبَ النصِّ؟ – یحْفِرونَ التُّرابَ الجْافَّ لِصَیدِ السَّمَکُ الْمَدفونُ.
(با توجه به متن چرا شکارچیان آفریقایی خاک خشک را میکنند؟ – خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکنند.)
۸- مَتی یسْتُرُ السَّمَکُ المَدفونُ نفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ المَواد المُخاطیهِ؟ – یسْتُرُ السَّمَکُ المَدفونُ نفْسَهُ عِندَ الجَفافِ.
(کی شُشماهی خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند؟ – شُشماهی خودش را هنگام خشکسالی پنهان میکند.)
۹- إبحْثْ عنَ متُضَاد «تدخلُ و فوَق و أمَوات و یموتُ و صُعود» و متُرَادفِ «غذِاء و یروحُ و عام و یرَقدُ». -«تدخلُ(داخل میشود) ≠ تَخْرُجُ (خارج میشود)/ فَوق(بالا) ≠ تحت(زیر) / أموات(مردگان) ≠ أحیاء (زندگان)/ یموتُ (میمیرد)≠ یعیش (زندگی میکند) / صُعود(فرارفتن): نزول(فرودآمدن)» «غذاء (خوراک)= طعام / یروحُ (میرود)= یَذهبُ / عام (سال)= سنه / یرقدُ (میخوابد)= یَنام» (به دنبال متضاد «تدَخْلُ و فوَق و أمَوات و یموتُ و صُعود» و متُرَادفِ «غذِاء و یرَوحُ و عام و یرَقدُ» بگرد.)
۱۰- ابِحَثْ عَنِ «المَفعولِ المُطلقِ» وَ «المُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَهِ» وَ «الجْارِّ وَ المَجرورِ». (دنبال «المَفعولِ المُطلقِ» وَ «المُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَهِ» وَ «الجْارِّ وَ المَجرورِ» بگرد.)
المَفعولِ المُطلقِ: نَوْماً عَمیقاً؛ احتْیاجَ الْأحَیاء؛ خُروجاً عَجیباً / المُضافِ إلیهِ: نفْسَهُ؛ عِندَ الجَفافِ؛ فَمِهِ؛ نَفْسَهُ؛ تَحْتَ الطّینِ؛ داخِلَ حفُرْه؛ انتْظِارِ نُزولِ المَطرِ؛ مَکانِ اخْتفِاء؛ اخْتفِائهِ؛ قبَلَ نُزولِ؛ نُزولِ المَطرِ؛ صَیدِهِ. / الصِّفَهِ: المَواد المُخاطیهِّ؛ نَوْماً عَمیقاً؛ حفُرْهَ صَغیرهَ؛ خُروجاً عَجیباً؛ الصَّیادونَ الْإفریقیونَ؛ التُّرابَ الجْافَّ. / الجْارِّ وَ المَجرورِ: مِنَ الْأسَماکِ؛ فی إفْریقیا؛ فی غِلافٍ؛ مِنَ المَواد؛ مِنْ فَمِ؛ مِنْ سَنَهٍ؛ إلی الْماء؛ فِی انتْظِارِ؛ مِنْ الغِلافِ؛ إلی مَکانِ.
۱۱- ابِحَثْ عَن أسَماء الجَمع السّالمِ وَ المُکسَرِ وَ اکتبْ نوَعَها. (دنبال اسمهای جَمع سالمِ وَ مکسرِ بگرد و نوع آنها را بنویس.)
الْأسَماکِ: جمع مکسّر؛ مفرده سَمَک/ المَواد: جمع مکسّر؛ مفردها مادّه / الصَّیادونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفرده صیّاد / الْإفریقیونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفرده إفریقیّ.
۱۲- اکُتبْ نوَعَ فعِلِ «یسْتُرُ» وَ صیغَتَهُ. أ هوَ لازِمٌ أمْ مُتعَدٍّ؟ (نوع فعل «یسْتُرُ» و صیغه آن را بنویس. آیا آن لازم است یا متعدی؟) مضارع؛ للغائب؛ متعدّ
salam aghaye jafari….. khoda ghovat…omidvaram hamishe salem v salamt bashin…mamnoon be khater zahamatetoon.
بسیار از بزرگواریتان سپاسمند. سرفراز باشید.
سلام آقای جعفری شما همیشه یکی از معلم های من بودید با این که شما رو تا به حال ندیدم از سال هفتم تا به الان که دارم فارغ التحصیل می شم از سایت خوبتون و دانسته هاتون استفاده می کنم و به دوستانم هم شما را معرفی می کنم ایشالا که همیشه شاد و تندرست باشید ممنون که دانسته هاتون رو با ما به اشتراک گذاشتید خسته نباشید
از بزرگواری شما سپاسگزارم. امیدوارم در کلاس دکترای شما شرکت کنم.
سلام خسته نباشید ممنون که تجربیات و دانسته های خودتون رو به ما یاد دادید امروز امتحان ادبیات نهایی داشتیم و با استفاده از نوشته های شما تونستم بهترین نمره رو به دست بیارم ممنون آقای سعید جعفری خسته نباشید
مهشید جان امیدوارم همیشه کارهایم سودمند باشد و تو نیز کامیاب.
ممنون خسته نباشید
سلام استاد یک سوال داشتم سه شنبه فنون دوازدهم نهایی دارم و اصلا هیچی بلد نیستم به نظرتون باید از کجا شروع کنم تا در این چند روز تعطیلات نتیجه خوبی بگیرم
نیمه دوم را بخوان و در کنارش سوال امتحانی پاسخ بده. کتاب من اگر دم دست است همه پرسش های نهایی را دارد درس به درس. بیسترس کاگو
سلام ممنون استاد خسته نباشید
فرجامتان نیک
ممنون خسته نباشید
سلام استاد جعفری وقت بخیر امروز امتحان علوم و فنون نهایی داشتم و طبق حرف شما و نوشته های شما در سایت خوندم تونستم نمره خوب و عالی رو به دست بیارم ممنون خسته نباشید
خوشدلم که کامیاب شدید.
سلام استاد جعفری وقت بخیر استاد یک سوال داشتم عربی چطوری شروع به خوندن کنم عربی ام خوبه برای این که نتیجه خوبو عالی ای بگیرم در روز امتحان باید چگونه بخوانم می شه راهنمایی ام کنید ممنون
دو درس پایانی مهم تر از دو درس نخست است. لغت های درس را خوب یاد بگیر. کتاب من در مهر و ماه اگر در دسترس باشدهمه واژه های کتاب گردآورده است. پس از آن می توانی فیلمهای من را ببینی. در پایان برو سراغ قواعد عربی. به سادگی می توانی آنها را دوره کنی.
سلام استاد ممنون خسته نباشید
دیرزی
سلام استاد جعفری خسته نباشید من ادبیات و عربی را از سایت شما مطالعه کرده ام الان دو سوال دارم اول اینکه در کنکور چطور می شود بدون تقطیع وزن شعر را تشخیص داد و اینکه در این فرصت باقیمانده چه نکته ای را در عربی و ادبیات مطالعه کنیم.ممنون از زحمات شما تندرست باشید
با تمرین و برش های بسیار کم کم با گوش می توانی وزن را به دست بیاوری. برای کنکور روزانه چند تست بزن. بستگی به وقت شما دارد. ولی مثلا هر روز پنج تست آرایه بزن و همینطور عربی
سلام استاد جعفری ممنون ازتون من به حرف های شما گوش کردم امروز بهترین نمره رو در امتحان عربی گرفتم و نکاتی که در سایت گفته بودید رو خوندم ممنون ازتون امیدوارم ایشالا در همه مراحل زندگیتون موفق باشید ممنون خسته نباشید
مانا باشید
ممنون استاد خسته نباشید
سلام استاد جعفری ممنون ازتون با نکات و درس هایی که شما دادین تونستم امروز در رشته جامعه شناسی قبول بشم خیلی ممنون خسته نباشید امیدوارم ایشالا موفق باشید
مانا باشید و در درس کامیاب
ممنون استاد خسته نباشید