کارگاه تحلیل فصل۳(علوم۳)

گیفت

بازگردانی: اگر همه هستی ات را در راه عشق هزینه کنی، من بی دینم اگر ذره‌‌ای زیان ببینی.

خط عروضی: هَر چِ داری اَگَر بِ عِشق دَهی / کافَرَم گَر جُوی زیان بینی

هر چه داری اگر به عشق دهی / کافرم گر جوی زیان بینی
هَر چِ  دا  ریاَ  گَر بِ  عِشق دَ هی
U  – – U U  UU
کا فَ رَم  گَرجُ  وی زی (زِ) یانبی  نی
U – –U U (UU)
فاعِلاتُن (فَعِلاتُن)مَفاعِلُنفَعِلُن

اختیار وزنی) فاعِلاتُن به جای فَعِلاتُن در پایه آوایی نخست هر دو مصراع / ابدال: در هجای نهم مصراع دوم.

بازگردانی: من نمی‌دانستم که تو از همان آغاز بدون عشق و وفا بودی. پیمان نبندی بهتر است از آنکه پیمانی را ببندی و آن را بشکنی.

خط عروضی: مَن نَدانِستَمَ زَوْوَل کِ تُ بی مِهرُ وَفایی / عَهد نابَستَنَ زان بِه کِ بِبَندی یُ نَپایی

من ندانستم از اوّل که تو بی مهر و وفایی / عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
مَن نَ دا نِستَ مَ  زَو وَلکِ تُ بی مِه رُ وَ فا  یی
U – –UU – –UU – –UU – –
عَه د نا بَستَ نَ زان بِهکِ بِ بَن دییُ  نَ پا یی
U – –UU – –UU – –UU – –
فاعِلاتُن(فَعِلاتُن)فَعِلاتُنفَعِلاتُنفَعِلاتُن

اختیار وزنی) فاعِلاتُن به جای فَعِلاتُن در هر دو مصراع. / اختیار زبانی) حذف همزه در هجای ششم و هفتم هر دو مصراع

بازگردانی: هنگام پیری هر چه دندان داشتم ساییده شد و فروریخت. دندان‌هایم دندان نبودند؛ بلکه مانند چراغ تابان بودند.

خط عروضی: مَرا بِسودُ فُرو ریخت هَر چِ دَندان بود / نَبود دَندان لا بل چِراغِ تابان بود

مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود / نبود دندان لابل چراغ تابان بود
مَ را بِ سودُ  فُ رو ری خت هَر چِ دَندان  بود
 U U UU – – UU  –(UU) U
نَ بو د دَندان  لا  بل چِ  را  غِ  تابان  بود
 U U (UU) – – UU  –(UU) U
مَفاعِلُنمَفعولُن (فَعِلاتُن)مَفاعِلُنفَعِلُن

اختیار وزنی) بلند بودن هجای پایان مصراع‌ها / ابدال: در هجای سیزدهم مصراع نخست و هجای پنجم و سیزدهم مصراع دوم. (فَع لُن← فَعِلُن) (مَفعولُن ← فَعِلاتُن)

بازگردانی: هیچ تیری در ترکش سرنوشت نبود، مگر اینکه آسمان آن را به سوی من روانه کرد.

خط عروضی: نَماند تیری دَر تَرکِشِ قَضا کِ فَلَک / سویِ دِلَم بِ سَرَنگُشتِ اِمتِحان نَگُشود

نماند تیری در ترکش قضا که فلک / سوی دلم به سرانگشت امتحان نگشود
نَ مانـ د تیری  دَر  تَرکِ شِ  قَ  ضاکِ  فَ  لَک
U U(UU) – –UU  –U U
مَفاعِلُنمَفعولُن(فَعِلاتُن)مَفاعِلُنفَعِلُن
سو یِ دِ لمبِ سَ رَن گًشتِ  اِم  تِ  حاننَ  گُ  شود
U UUU – –U U U U  U
مَفاعِلُنفَعِلاتُنمَفاعِلُنفَعِلُن

اختیار وزنی) ابدال: هجای پنجم مصراع نخست / بلند بودن هجای پایانی مصراع دوم. / اختیار زبانی) تغییر کمیت مصوّت در هجای نهم(دهم) مصراع نخست؛ کوتاه به بلند / تغییر کمیت مصوّت در هجای نخست و هجای دوم مصراع دوم / حذف همزه در هجای هفتم مصراع دوم

بازگردانی:  همه مردم درخور رأی و ارزش خودشان چیزی را از تو می‌خواهند؛ ولی من فقط تو را می‌خواهم.

خط عروضی: همِ دَر خُردِ رایُ قِیمَتِ خیش / از تُ خاهَندُ مَن تُ را خاهَم

همه درخورد رای و قیمت خویش / از تو خواهند و من تو را خواهم
هـَ مِ در خُردُ  را  یُ  قِیمَ تِ خیش
 UU– –U UUU U
از تُ خا هَندُ  مَن تُ راخا  هم
U – – UU(UU) –
 فاعِلاتُن (فَعِلاتُن)مَفاعِلُنفع لن (فَعِلُن)

اختیار وزنی) بلند بودن هجای پایانی مصراع نخست / فاعِلاتُن به جای فَعِلاتُن در مصراع دوم / ابدال: در هجای نهم مصراع دوم. (فع لن← فعلن)

بازگردانی:  ای انسان بی خبر کوشش کن که آگاه و باخبر گردی. تا شاگردی نکنی چگونه می‌توانی به مقام رهبری و آموزگاری برسی.

خط عروضی: ای بی خَبَر بِکوش کِ صاحِب خَبَر شَوی / تا راهرُوْ نَباشی کِی راهبَر شَوی  « نهایی دی ۹۸»

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
ای بی  خَ بَر بِ  کو ش کِ صا  حِب خَ بَر  شَ  وی
– –U UUU – –U U
تا  را  ه رُو نَ  با  شی کِی  را  هبَر  شَ  وی
– – U– U – – – UU  –
مَفعولُفاعِلاتُمَفاعیلُفاعِلن

اختیار وزنی) ابدال: در هجای هفتم مصراع دوم.

بو: ایهام ۱- رایحه ۲- آرزو

بازگردانی: جانم با تو آفریده شد و با تو آمیخت. هنگامی‌که جان من بوی تو را دارد(هنگامی‌که جان من آرزوی تو را دارد) آگاه باش که من جانم را نوازش می‌کنم.

روی: ایهام تناسب ۱- چهره (در معنای فلز روی با مس، زر و اکسیر تناسب دارد)

بازگردانی:  می‌گویندم ای سعدی، چرا بیمار شدی؟ می‌گویم عشق که مانند اکسیر است بر وجودم افتاد و آن را بیمار و ارزشمند کرد.

اغراق: فقط یکی از هزاران اندوهم را گفته‌ام.

بازگردانی:  هر اندازه که از ماجرای عشقت گفتم فقط یکی از هزاران غم و اندوه دلم را گفته ام.

چگونه شمشیری زهرآگین / پیشانی بلند تو / این کتاب خداوند را / از هم می‌گشاید؟ / چگونه می‌توان به شمشیری، دریایی را شکافت؟ / هنگام که همتاب آفتاب / به خانۀ یتیمکان بیوه زنی تابیدی / و صولت حیدری را / دست مایۀ شادی کودکانه شان کردی / و بر آن شانه که پیامبر پا ننهاد / کودکان را نشاندی / و از آن دهان که هُرّای شیر می‌خروشید / کلمات کودکانه تراوید/ آیا تاریخ، بر درِ سرای/ به تحیّر / خشک و لرزان نمانده بود؟ (سید علی موسوی گرمارودی)

شعر در قالب نو (سپید) سروده شده است.

◙ تکریم شهید و فرهنگ شهادت با تکیه بر اسطوره‌های ملی و تاریخی

◙ طرح اسوه‌های تاریخی به ویژه تاریخ اسلام مانند امام حسین.

قلمرو زبانی: زهرآگین: آغشته به زهر / قلمرو ادبی: تلمیح به جان باختن حضرت علی (ع( / پیشانی، کتاب خداوند: تشبیه؛ وجه شبه: حضرت علی قرآن سخنگو بود / دریا: استعاره از سر حضرت علی(ع)

بازگردانی: چگونه شمشیر زهر آگین سر تو را که خانه قرآن بود شکافت، در شگفتم چگونه شمشیر می‌تواند سر حضرت علی (ع) را که دریایی است، به دو نیم کند.

قلمرو زبانی: همتاب: همراه، هم تابنده / قلمرو ادبی: تابیدی: مجاز از لطف کردی / تلمیح به سرکشی کردن حضرت علی (ع) به یتیمان

بازگردانی: زمانی که با آفتاب و مانند آفتاب به خانۀ‌ بیوه زنان و نیازمندان تابیدی و به ایشان توجه کردی،

قلمرو زبانی: صولت: شکوه / حیدر: شیر، نام حضرت علی / دست مایه: سرمایه

بازگردانی: شکوه شیرگونه ات را سرمایه‌ شادی و شور کودکان کردی.

قلمرو ادبی: تلمیح دارد به این که علی (ع) در فتح مکّه، روی شانه‌ حضرت محمّد(ص) رفت و بچّه‌های یتیم را روی شانه‌ خود نشاند.

بازگردانی: و کودکان را روی شانه خود سوار کردی؛ شانه‌ای که حضرت محمّد(ص) آن را گرامی می‌داشت.

قلمرو زبانی: هرّا: آواز ترسناک، صدا و غوغا / تراویدن: تراوش کردن / قلمرو ادبی: تراویدن: استعاره (کلمات تراوید: واژه‌ها را به زبان راند)

بازگردانی: و از آن دهان که غرّش شیر داشت، واژگان بچّگانه و کودکانه درآمد.

قلمرو زبانی: سرا: خانه / تحیر: سرگشتگی، حیرانی / قلمرو ادبی: جانبخشی تاریخ / پرسش انکاری بازگردانی: آیا تاریخ آن لحظه با شگفتی نزدیک در خانه‌ پیرزن خشکش نزده بود؟

علوم ۳ بیسترس سعید جعفری
سعید جعفری
پی دی اف کارگاه تحلیل فصل۳
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا