آموزه سوم: در امواج سند

کارگاه متن پژوهی

قلمرو زبانی

اسب(بادپا، باره)                                   نابودکننده (عافیت‏سوز)                                     عمیق(ژرف)

در همه جمله‌های بالا به جز جمله آخر، کلمه «امروز»، نقش‌های اسم را گرفته است.

کلمه «امروز» در جمله آخر، هیچ یک از نقش‏های اسم را ندارد.

منادا هم نیست. «امروز» در جمله مذکور، «گروه قیدی» است.

گروه قیدی، بخشـی از جمله اسـت که جمله یا جزئی از آن را مقید می‌کند یا توضیحی نظیر مفهوم حالت، زمان، مکان، تردید، یقین، تکرار و … را به جمله می‌افزاید.

قید می‌تواند از نظر «نوع»، اسم، صفت یا قید باشد.

یادآوری

مفعول: به گروه اسمی گفته می شود که کار بر روی آن انجام می گردد و در پاسخ «چه چیزی را» یا «چه کسی را» می آید. نشانه مفعول «را» است. مانند: دوستم را در خیابان دیدم. چه کسی را دیدم؟ – دوستم را

نهاد: گروه اسمی است که خبری از آن داده می شود و اگر شخص و شمار نهاد را تغییر دهیم شناسه فعل تغییر می کند؛ نهاد در پاسخ «چه چیزی» یا «چه کسی» می آید. مانند: بهرام آمد. چه کسی آمد؟ – بهرام.

مسند: بخشی از جمله است که به وسیله فعل اسنادی به نهاد نسبت داده می شود و در پاسخ «چگونه است» می آید؛ مانند: گل زیباست. گل چگونه است؟ – زیبا.

فعل اسنادی: فعلهایی اند که مسند را به نهاد نسبت می دهند و معنای دیگری ندارند؛ «ام، ای، است، ایم، اید، اند» فعلهای اسنادی اند؛ ولی «بود، شد، گشت، گردید» اگر به معنای «است» بیایند اسنادی خواهند بود.

مضاف الیه: ترکیب «اسم ﹻ اسم» را ترکیب اضافی می گویند. اسم نخست مضاف و دومی مضاف الیه است؛ مانند: دست بهرام.

۱- صفت،«تر و ترین» می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌الیه نمی‌پذیرد. ۲- صفت و موصوف یک پدیده‌اند؛ امّا مضاف‌ و مضاف‌الیه دو پدیده ۳- موصوف «ی» نکره می‌پذیرد؛ امّا مضاف‌ نمی‌پذیرد.  4- اگر به ترکیب، صفت دیگری را بیفزاییم، در ترکیب اضافی، صفت مضاف‌الیه را وصف می‌کند و در ترکیب وصفی موصوف را؛ مانند: در چوبی بزرگ ، در خانۀ بزرگ.  5- مضاف الیه همیشه اسم است، پس «نشانۀ جمع» می‌پذیرد؛ اما صفت نمی‌پذیرد. ۶- با افزودن «است» به ترکیب اضافی، جملۀ نامعنایی ساخته می‌شود. ۷- صفت نقش مسندی می‌پذیرد؛ امّا اسم نمی‌پذیرد.

قلمرو ادبی

بیت هشتم: سرخی شفق هنگام غروب / بیت دوازدهم: استعاره از میدان جنگ

۱۹- ز رخسارش فرومی‌ریخت اشکی / بنای زندگی بر آب می‌دید

۲۰- در آن سیماب گون امواج لرزان / خیال تازه‌ای در خواب می‌دید

بنای زندگی: اضافه تشبیهی /بنای چیزی را بر آب دیدن: کنایه از چیزی را در معرض نابودی دیدن / سیماب گون: تشبیه / خیال در خواب دیدن: کنایه از نقشه کشیدن

این شعر از چند بند هم وزن و هماهنگ تشکیل شده است. هر بند شامل چهار مصراع است؛ به این نوع شعر «چهارپاره» یا «دوبیتی‌های پیوسته» می‌گویند چهارپاره بیشتر برای طرح مضامین اجتماعی و سیاسی به کار می‌رود و رواج آن از دوره مشروطه بوده و تاکنون ادامه یافته است.

ملک الشعرای بهار، فریدون مشیری، فریدون توللی سروده‌هایی در این قالب دارند.

اکنون نحوه قرار گرفتن قافیه‌ها در چهارپاره را به کمک شکل نشان دهید.

قلمرو فکری

فروپاشی فرمانروایی خوارزمشاهیان نزدیک بود.

 در آن تاریک شب می‌گشت پنهان/  فروغ خرگه خوارزمشاهی. 

سلطان جلال الدین خوارزمشاه را توصیف می‌کند که اندوهگین، دلاور و جنگجو بود.

چه اندیشید آن  دم، کس ندانست / که مژگانش به خون دیده تر شد         

چو آتش در سپاه دشمن افتاد / زآتش هم کمی سوزنده تر شد

جانفشانی در راه میهن

 در ره عشق وطن از سر جان خاسته‌ایم /  تا در این ره چه کند همّت مردانه ما    (رهی معیری)                            

صحنه‌ای را توصیف می‌کند که با مردن سربازان مغول گروه دیگر جای آنها را می‌گرفتند.

 ولی چندان که برگ از شاخه می‌ریخت / دو چندان می‌شکفت و برگ می‌کرد

سعیدجعفری
جعفری سعید
جعفری سعید
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا