آموزه دهم: بانگ جرس

قلمرو فکری

۱- در بیت زیر، منظور شاعر از فرعونیان و قبطیان و موسی (ع) چیست؟

◙ وادی پر از فرعونیان و قبطیان است / موسی جلودار است و نیل اندر میان است.

منظور سراینده اشغالگران فلسطین است. / موسی: رهبر انقلاب

۲- معنی و مفهوم بیت پنجم را به نثر روان بنویسید.

بازگردانی: زمان سفر رسیده است. باید حرکت کنیم و خودمان را به وادی ایمن که جایی مقدس است برسانیم.

۳- آیا می‌توان شعر بانگ جرس را نوعی حماسه دانست؟ چرا؟

حماسه طبیعی نیست؛ زیرا همه ویژگی‌های حماسه طبیعی را ندارد؛ ولی زمینه قهرمانی را دارد.

چهار زمینه حماسه: داستانی و روایی/ ملی / قهرمانی / شگفت آوری

۴- مقصود از مصراع «پا در رکاب راهوار خویش دارند» چیست؟

آماده حرکت و سفر شدند

۵- در مصراع «تخت و نگین از دست اهریمن بگیریم» منظور شاعر از «تخت و نگین اهریمن» چیست؟

فرمانروایی و حکومت اشغالگران

۱- ای کعبه به داغ ماتمت، نیلی پوش / وز تشنگی ات، فرات در جوش و خروش

قلمرو زبانی: ای کعبه: ای کسی که کعبه (حذف منادا) /  نیلی: سیاه، کبود /  جوش و خروش: تب و تاب / ماتم: سوگ / تشنگی:‌ تشنه گی (نادرست) / قلمرو ادبی: قالب: رباعی (چارانه) / کعبه: جانبخشی / نیلی پوش: کنایه از سوگوار / فرات: جانبخشی / حسن تعلیل (چرا کعبه سیاه پوشیده است؛ زیرا سوگوار تو است.)

بازگردانی: ای حضرت عباس که کعبه به خاطر از دست دادن تو سیاه پوشیده و رود فرات به خاطر تشنگی تو در هنگام شهادت در تب و تاب است.

۲- جز تو که فرات، رشحه‌ای از یم توست / دریا نشنیدم که کشد مشک به دوش

قلمرو زبانی: رشحه: قطره، چکیده / یم: دریا / مشک: انبان، خیک، کیسه‌ای از پوست گوسفند/ قلمرو ادبی: فرات، رشحه‌ای از یم: تشبیه /  تلمیح به داستان حضرت ابوالفضل در کربلا / یم: استعاره از وجود / واج‌آرایی حرف «ش» و«د» / یم، فرات، دریا: تناسب / اغراق

بازگردانی: به جز تو که وجودت دریایی از شناخت و جان فشانی است و فرات در برابر آن قطره‌ای بیش نیست، تا کنون نشنیده ام که دریا مشک آب بر دوش داشته باشد.

محمدعلی مجاهدی(پروانه)

saeedjafari
jafarisaeed

گنج حکمت:‌ به یاد ۲۲ بهمن

آسمان با هفت دستِ گرم و پنهانی دف می‌زد، و رنگین کمانی از شوق و شور، کلاف ابرهای تیره را از هم باز می‌کرد . خورشید در جشنی بی غروب، بر بام روشن جهان ایستاده بود، و تولّد جمهوری گل محمّدی را، کِل می‌کشید.

قلمرو زبانی: بام: پشت بام / کِل: آوایی برای شادی / قلمرو ادبی: جانبخشی:‌ آسمان … دف می‌زد؛ کنایه از شادمانی بسیار / کلاف ابرهای تیره: اضافه تشبیهی / ابرهای تیره: استعاره از ستم و بیداد / رنگین کمانی از شوق و شور: تشبیه / بام جهان: اضافه استعاری / خورشید … ایستاده بود: جانبخشی / جشن بی غروب: کنایه از بی پایان / تولّد جمهوری گل محمّدی: جانبخشی / گل محمدی: استعاره از اسلامی

بیست و دوّم بهمن در هیئت روزی شکوهمند، آرام آرام از یال کوه‌های بلند و برف‌گیر فرود آمد و در محوِطه آفتابی انقلاب، ابدی شد و ما در سایه خورشیدی ترین مرد قرن به بارِ عامِ رحمت الهی راه یافتیم و صبح روشن آزادی را به تماشا ایستادیم.

قلمرو زبانی: هیئت: شکل / یال: تیغه (خط الرأس) کوه / محوِطه: پهنه، میدانگاه، صحن / ابدی: جاودانه / بارِ: اجازه، رخصت؛ بارِ عام: پذیرایی عمومی، شرفیابی همگانی؛ مقابل بارِ خاص (پذیرایی خصوصی) / قلمرو ادبی: بیست و دوّم بهمن … فرود آمد: جانبخشی / محوِطه انقلاب: اضافه استعاری / سایه: استعاره از عنایت و توجه / سایه خورشیدی ترین مرد: تناقض / صبح روشن آزادی: اضافه تشبیهی / «را» در «آزادی را»: اضافه گسسته؛ تماشای صبح روشن آزادی

اندک اندک جلوه‌هایی از تقدیرِ درخشان این نهضت به ملّت ما لبخند زد. حلول این صبح روشن را بزرگ می‌داریم و یاد ایثارگران سهیم در این حماسه سترگ را – تا همیشه – در خاطره خویش به تابناکی پاس خواهیم داشت .

قلمرو زبانی: حلول: فرارسیدن / ایثارگر: فداکار / حماسه: دلاوری / سترگ: بزرگ، عظیم / تابناک: درخشان، نورانی / قلمرو ادبی: جلوه‌هایی از تقدیرِ … لبخند زد: جانبخشی / صبح روشن: استعاره از ۲۲ بهمن

سیّد ضیاءالدّین شفیعی

پی دی اف درس دهم فارسی یازدهم
گزارش درس دهم؛ بانگ جرس
کارگاه متن پژوهی و به یاد ۲۲ بهمن
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا