آموزه هشتم: از پاریز تا پاریس

کارگاه  متن پژوهی

قلمرو زبانی

الف) طاق پذیر است عشق، جفت نخواهد حریف / بر نَمَط عشق اگر پای نهی طاق نه (خاقانی) نمط: بساط شطرنج

طاق: یکتا، بی‌مانند، یگانه [برگرفته از واژه تک]

بازگردانی: عشق طاق پذیر است، دلبر جفت نمی‌خواهد. اگر بر روش عشق پای می‌نهی تک نه.

ب) نهاده به طاق اندرون تختِ زر /  نشانده به هر پایه‌ای در گهر (فردوسی)

طاق: به معنای سقف قوسی شکل[برگرفته از واژه تاک]؛ مجاز از اتاق یا ایوان یا درگاه.

بازگردانی: تختِ زری در زیر طاق نهاده و در هر پایه‌ای از تخت جواهرات نشانده بود.

پ) چون ابروی معشوقان با طاق و رواق است / چون روی پری رویان با رنگ و نگار است (منوچهری)

طاق: سقف خمیده و محدب / رواق: بنایی با سقف گنبدی یا به شکل هرم

بازگردانی: مانند ابروی معشوقان با طاق و رواق است. مانند روی زیبارویان با رنگ و نگار است.

غایت القصوا – استبعاد – اتراق – چریغ آفتاب – مار غاشیه – سوء هاضمه – پیر مُغان – وصله‌های رنگارنگ بر طیلسان آبی

– اکنون به معرّفی سه نوع از وابسته‌های وابسته می‌پردازیم:

الف) ممیّز: معمولاً برای شمارش تعداد یا اندازه و وزن موصوف، میان صفت شمارشی و موصوف آن، اسمی می‌آید که وابسته عدد است و «ممیّز» نام دارد.

توجّه: ممیّز با عدد همراه خود، یک جا وابسته هسته می‌شود؛ نمونه: دو (صفت شمارشی) تخته (ممیز) فرش (هسته)

ممیزها عبارت‌اند از:

«تن، کیلوگرم، گرم، من، سیر، و … » برای وزن؛

«فرسخ (فرسنگ)، کیلومتر، متر، سانتی­متر، میلی­متر، و …» برای طول؛

«دست» برای تعداد معیّنی از لباس، میز و صندلی، ظرف؛

«توپ و طاقه» برای پارچه؛ / «تخته» برای فرش؛

«دستگاه» برای وسایل و لوازم الکتریکی و همانند آنها؛

«تا» برای بسیاری از اشیا؛ و … .

نمونه: هفت (صفت شمارشی) فرسخ (ممیز) راه(هسته)

کلمه «فرسخ»، وابسته وابسته از نوع «ممیّز» است.

توجه: ممیز علاوه بر عدد می‌تواند وابسته صفت پرسشی و صفت مبهم نیز باشد. نمونه: چند (صفت مبهم) تخته (ممیز) قالی(هسته).

ب) مضافٌ الیهِ مضافٌ الیه: اسم + ــِـ + اسم +ــِـ + اسم

در برخی از گروه‌های اسمی، «مضافٌ الیه»، در جایگاه «وابستهٔ» هسته قرار می‌گیرد؛ آنگاه این مضافٌ‌الیه، خود، وابسته‌ای از نوع «اسم»، در نقش مضافٌ‌الیه می‌پذیرد؛ نمونه: محوّطه (هسته) میدانِ (مضافٌ‌الیه) شهر (مضافٌ‌الیه مضافٌ‌الیه)

– وسعت استان کرمان

واژه‌های «شهر» و «کرمان» وابسته وابسته از نوع «مضافٌ‌الیهِ مضافٌ‌الیه» هستند.

توجّه: علاوه بر اسم، «ضمیر» یا «صفت جانشین اسم» نیز می‌تواند به عنوان مضافٌ‌الیهِ مضافٌ‌الیه، به کار رود؛ نمونه:

– گیرایی (هسته) سخن (مضافٌ‌الیه) او (مضافٌ‌الیه مضافٌ‌الیه)

– قدرت (هسته) قلم (مضافٌ‌الیه) نویسنده (مضافٌ‌الیه مضافٌ‌الیه)

«او» و«نویسنده»، وابسته وابسته، از نوع «مضافٌ‌الیهِ مضافٌ‌الیه» هستند.

پ) صفتِ مضافٌ الیه: اسم + ــِـ + اسم +ــِـ + صفت / اسم + ــِـ + صفت پیشین + اسم

در این نوع گروه اسمی، «مضافٌ‌الیه» که وابسته «هسته» است، به کمک «صفت» (پسین یا پیشین) توضیح داده می‌شود؛ نمونه:

– دانش‌آموز (هسته) پایه (مضافٌ‌الیه) دوازدهم (صفت مضافٌ‌الیه)

– اسیر (هسته) این (صفت مضافٌ‌الیه) جهان (مضافٌ‌الیه)

– یادآوری (هسته) <== خاطره (مضافٌ‌الیه) <== دلپذیر (صفت مضافٌ‌الیه)

– برنامه (هسته) کدام (صفت مضافٌ‌الیه) سفر(مضافٌ‌الیه)؟

در مثال‌های بالا، واژه‌های «دوازدهم»، «این»، «دلپذیر» و «کدام» وابسته وابسته از نوع «صفتِ مضافٌ‌الیه»ند.

– از متن درس، برای هر یک از انواع «وابسته وابسته» نمونه‌ای مناسب بیابید.
ممیّز: ده (صفت) فرسخ (ممیّز) راه (هسته) / سی ‌و پنج (صفت) فرسنگ (ممیّز) راه (هسته) / سیصد (صفت) تومان (ممیز) پول (هسته)

مضاف‌الیه، مضاف‌الیه: بانکِ اعتباراتِ ایران (مضاف‌الیه، مضاف‌الیه) / داخل کازیه میز (مضاف‌الیه مضاف‌الیه) – خاطرات سفر ماه (مضاف‌الیه مضاف‌الیه)

صفت مضاف‌الیه: غرق تصوّرات تاریخی (صفت م الیه) – فراز همین (صفت م الیه) برج‌ها –  اعتصابِ کارگران فقیر (صفت م الیه)

در عبارت «سه تخته پتو» نوع وابسته وابسته را بنویسید. « خارج خرداد ۱۴۰۱» پاسخ: تخته: ممیز

در هر یک از گروه های اسمی زیر نوع وابسته وابسته را مشخص کنید. « خرداد ۹۸»

الف) دوازده سیر زعفران: ب) شرایط تقریباً پایدار:      ج) اسیر این جهان:          د) هفت فرسخ راه: « شهریور ۹۸»

پاسخ: الف) سیر: ممیز            ب) تقریبا: قید صفت   ج) این: صفت مضاف الیه د) فرسخ: ممیز (۲۵/۰)

«وابسته وابسته» را در گروه های اسمی زیر یافته و جدول را کامل کنید. « خارج خرداد ۹۹»

 الف) یک کربلا شکوه:                                                     ب) قلب آن کویر:

پاسخ: الف) کربلا: ممیز                                                     ب) آن: صفت مضاف الیه

قلمرو ادبی

الف) یک روز دنیایی به روم چشم داشت و از آن چشم می‌زد.

دنیایی: مجاز (مردم دنیا) / روم:‌ مجاز از مردم روم یا فرمانروایان روم / چشم داشت: کنایه (توجّه داشت) / چشم می‌زد: کنایه (می‌ترسید، حساب می‌برد)

ب) کاووس کیانی که کی‌اش نام نهادند / کی بود؟ کجا بود؟ کی‌اش نام نهادند؟

واج‌آرایی (تکرار صامت «ک»، «ن» و «ی») / جناس همسان (کی: پادشاه – کی: چه وقت) / تلمیح به داستان کاووس

پ) دل گرمی و دم سردی ما بود که گاهی / مرداد مه و گاه دی‌اش نام نهادند

کنایه (دلگرمی و دم‌سردی) / تناسب (مرداد و دی) / تضاد (مرداد و دی / دل‌گرمی و دم‌سردی) / حُسن تعلیل / واج‌آرایی (تکرار صامت «م» و «د»)

از بیم عقرب جرّاره دموکراسی قرن بیستم، ناچار شده به مار غاشیه حکومت سرهنگ‌ها پناه ببرد.

از چاله به چاه افتادن. – از بد به بدتر پناه بردن. 

قلمرو فکری

چه خوش گفته‌اند که «امپراتوری‌های بزرگ هم مانند آدم‌های ثروتمند، معمولاً از سوءِ هاضمه می‌میرند.»

یعنی کشور‌های قدرتمند به خاطر خوی کشورگشایی و جنگ‌طلبی خود کم‌کم قدرت خود را از دست داده و آرام آرام رو به تباهی و ویرانی می‌نهند. (حرص و آز کشورگشایی موجب نابودی امپراتوری‌ها شده است).

بیتمفهوم کلّی
صد تیغ جفا بر سر و تن دید یکی چوب
تا شد تهی از خویش و نی اش نام نهادند
پیشرفت با رنج و دشواری به انجام می‌رسد  
آیین طریق از نَفَس پیر مغان یافت
آن خضر که فرخنده پی‌اش نام نهادند
تأثیر نفس گرم پیر (مرشد) بر مرید (شاگرد)

اگرچه، چند صباحی روزگار به کام قدرتمندان (از جمله شیخ ابواسحاق، فرماندار شیراز) بود و سوار بر اسب مراد بودند، امّا این خوشی و کامرانی، به سرعت سپری شد و آن بخت و اقبال از بین رفت. (ناپایداری حکومت‌ها و نابودی آن‌‌ها)

بازگردانی: به درستی که انگشتر فیروزه ای رنگ ابواسحاق اینجو بسیار خوش درخشید؛ ولی دولتی بود که زود آمد و به سرعت نابود شد. / خاتم: انگشتری

گنج حکمت: سه مَرکب زندگی

نقل است که از او [ابراهیم ادهم] پرسیدند که روزگار چگونه می‌گذرانی؟ گفت: «سه مَرکب دارم؛ بازبسته؛ چون نعمتی پدید آید، بر مَرکب شُکر نشینم و پیش او بازشوم و چون بلایی پدید آید، بر مَرکب صبر نشینم و پیش بازروم و چون طاعتی پیدا گردد، بر مَرکب اخلاص نشینم و پیش روم.»

قلمرو زبانی: نقل است: آورده اند / می‌گذرانی: سپری کردن / مَرکب: اسب، آنچه بر آن سوار شوند / بازبسته: بسته شده، پیوسته و مرتبط / پدید آید: پدید شود /مرجع «او»:‌ خداوند / بازشوم: بازروم / پیش: نزد، جلو / طاعت:‌ فرمانبرداری، نیایش، عبادت / اخلاص: پاکی / قلمرو ادبی: بازبسته: کنایه از اینکه در اختیار من اند / مَرکب شُکر: اضافه تشبیهی / مَرکب صبر: اضافه تشبیهی / طاعت: / مَرکب اخلاص: اضافه تشبیهی

بازگردانی: آورده اند که از او [ابراهیم ادهم] پرسیدند که روزگارت چگونه می‌گذرانی؟ گفت: «سه رأس اسب دارم که بسته شده اند؛ هنگامی که نعمتی پدیدار شود، بر اسب شُکر می نشینم و پیش خداوند می روم و هنگامی که بلایی پیش آید، بر اسب صبر می نشینم و جلو می روم و هنگامی که رازو نیازی پیدا گردد، بر اسب اخلاص می نشینم و نزد خداوند می روم.»

پیام: راز کامیابی: شکر، صبر و نیایش

تذکره الاولیا، عطّار (۵۴۰ق.- ۶۱۸ق.)
وابسته وابسته
گروه اسمی و وابسته های آن
پی دی اف درس هشتم فارسی پایه دوازدهم: از پاریز تا پاریس و گنج حکمت: سه مرکب زندگی، کارگاه متن پژوهی
ویدئوی درس «از پاریز تا پاریس؛ بخش ۱»
ویدئوی کارگاه متن پژوهی درس هشتم و سه مرکب زندگی
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا