آموزه پنجم: پایه های آوایی همسان(۱)

خودارزیابی

نمونهوزن واژهنشانه‌های هجایی
کبوترفعولنU ـ ـ
می‌نوشتمفاعلاتنـ U  ـ ـ
دریا دلانمستفعلنـ ـ U ـ
نمی‌دانممفاعیلنU ـ ـ ـ
دری بگشامفاعیلنU ـ ـ ـ
بامدادیفاعلاتنـ U ـ ـ
با ادبانمفتعلنـ UU ـ
کجاییفعولنU ـ ـ

الف) به گیتی هر کجا درد دلی بود / به هم کردند و عشقش نام کردند (فخرالدین عراقی)

خط عروضی: بِ گیتی هَر کُجا دَردِ دلی بود / بِ هَم کَردَندُ عِشقَش نام کَردَند

پایه‌های آواییبِ  گی  تی  هَر کُ  جا  دَر  دِدِ  لی  بود
پایه‌های آواییبِ  هَم  کَر دَندُ عِش  قَش  نام  کَر دند
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـ Uـ ـ ـ Uـ ـ
وزنمفاعیلنمفاعیلنفعولن (مَفاعی)

ب) چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمی‌گیرد (حافظ)

خط عروضی: چِ خُش صِیدِ دِلَم کَردی بِنازَم چَشمِ مَستَت را / کِ کَس آهوی وَحشی را ازین بِهتَر نِمی گیرَد

پایه‌های آواییچِ   خُش  صِی  دِ دِ  لَم  کَر  دیبِ  نا  زَم چَشمِ  مَس  تَت  را
پایه‌های آواییکِ  کَس  آ  هویِ  وَح  شی  رااَ  زین  خُش  تَرنِ  می  گی  رَد
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ U ـ ـ ـ U ـ ـ ـ U ـ ـ ـ
وزنمفاعیلنمفاعیلنمفاعیلنمفاعیلن

پ) تا نگردی بی خبر از جسم و جان / کی خبر یابی ز جانان یک زمان (عطّار)

خط عروضی: تا نَگَردی بی خَبَر از جِسمُ جان / کِی خَبر یابی زِ جانان یک زَمان

پایه‌های آواییتا نَ  گَر  دی بی  خَ  بَر  اَزجِس  مُ  جان
پایه‌های آواییکی  خَ  بَر  یابی  زِ  جا  نانیِک  زَ  مان
نشانه‌های هجاییـ  U ـ ـ ـ  U ـ ــ  U ـ ـ
وزنفاعلاتنفاعلاتنفاعلن

الف) چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان (سعدی)

خط عروضی: چ غَم دیوارِ اُممَت را کِ دارَد چُن تُ پُشتیبان / چِ باکز مُوْجِ بَحران را ک باشَد نوح کِشتیبان

پایه‌های آواییچِ  غَم  دی وا رِ  اُم  مَت  راکِ  دا  رَد  چُنتُ  پُش تی  بان
پایه‌های آواییچِ   با   کَز  مُوْجِ  بَح  ران راکِ  با  شَد نوح  کِش  تی  بان
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـ Uـ ـ ـ Uـ ـ ـ Uـ ـ ـ
وزنمَفاعیلُنمفاعیلنمفاعیلنمفاعیلن

ب) هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست / دل افسرده غیر از آب و گل نیست (وحشی بافقی)

خط عروضی: هَران دِل را کِ سوزی نیست، دِل نیست / دِلِ اَفسُردِ غِیرَز آبُ گِل نیست

پایه‌های آواییهـَ ران دل راکِ سو زی نیست  دِل نیست
پایه‌های آواییدِ لِ اَف سُردُ غِی رَز آبُ    گِل  نیست
نشانه‌های هجایی U ـ ـ ـ U ـ ـ ـU ـ ـ
وزنت تن تن تنت تن تن تنت تن تن

پ) سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی / دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی (حافظ)

خط عروضی: سینِ مالامالِ دَردَستِی دَریغا مَرهَمی / دِل زِ تَنهایی بِ جانامَد خُدا را هَمدَمی

پایه‌های آواییسی  نِ  ما  لاما لِ دَر دَس تِی دَ ری غا مَر  هـَ  می
پایه‌های آواییدِل  زِ  تَن ها یی بِ  جا  نا  مَد خُ  دا  را هَم  دَ   می
نشانه‌های هجاییـ  U ـ ـ ـ  U ـ ــ  U ـ ــ  U ـ
وزنتن ت تن تنتن ت تن تنتن ت تن تنتن ت تن

ت) ز حسرت بر سر و بر رو، همی‌زد / به سانِ فاخته کوکو همی‌زد (فدایی مازندرانی) فاخته: قمری

خط عروضی: زِ حَسرَت بَر سَرُ بَر رو، هَمی زَد / بِ سانِ فاختِ کوکو هَمی زَد

پایه‌های آواییزِ حَس  رَت  بَرسَ  رُ  بَر روهـَ  می  زَد
پایه‌های آواییبِ  سا  نِ  فاخ  تِ  کو کوهـَ  می  زَد
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـ U ـ ـ ـ U ـ ـ
وزنت تن تن تنت تن تن تنت تن تن

الف) سحرگه بلبلی آواز می‌کرد / همی‌نالید و با گل راز می‌کرد (سلمان ساوجی)

خط عروضی: سَحَرگَه بُلبُلی آواز می‌کَرد / هَمی نالیدُ با گُل راز می‌کَرد

پایه‌های آواییسَ  حَر گَه  بُل بُ  لی  آ  واز  می ‌ کَرد
پایه‌های آواییهـَ  می نا  لیدُ  با  گُل  راز  می  ‌کَرد
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـ U ـ ـ ـ U ـ ـ
وزنمَفاعیلُنمَفاعیلُنفَعولُن (مَفاعی)

ب) ما به غم خو کرده‌ایم ای دوست ما را غم فرست / تحفه‌ای کز غم فرستی نزد ما هر دم فرست (خاقانی)

خط عروضی: ما بِ غَم خو کَردِ ای مِی دوست ما را غَم فِرِست / تُحفِ ای کَز غَم فِرِستی نَزدِ ما هَر دَم فِرِست

پایه‌های آواییما بِ غَم  خوکَر دِ ای مِیدو ست ما راغَم  فِ رست
پایه‌های آواییتُح فِ ‌ای کَزغَم فِ رِس تینَز  دِ  ما  هَردَم  فِ رِست
نشانه‌های هجاییـ  U ـ ـ ـ U ـ ــ  U ـ ــ  U ـ
وزنفاعِلاتُنفاعِلاتُنفاعِلاتُنفاعِلُن

پ) خوشا از نی خوشا از سر سرودن / خوشا نی نامه‌ای دیگر سرودن (قیصر امین پور)

خط عروضی: خُشا از نِی خُشا از سَر سُرودَن / خُشا نِی نامِ ‌ای دیگَر سُرودَن

پایه‌های آواییخُ شا از نیخُ  شا از سَرسُ رو دَن
پایه‌های آواییخُ  شا نی نامِ ‌ای دی گَرسُ رو دَن
نشانه‌های هجاییU ـ ـ ـ Uـ ـ ـ Uـ ـ
وزنمَفاعیلُنمَفاعیلُنفَعولُن (مَفاعی)

ت) عزیزا کاسه چشمم سرایت / میان هر دو چشمم جای پایت (باباطاهر)

خط عروضی: عَزیزا کاسِ یِ چَشمَم سَرایَت / مِیانِ هَر دُ چَشمَم جایِ پایَت

پایه‌های آواییعَ  زی  زا کاسِ یِ چَش  مَمسَ  را  یَت
پایه‌های آواییمی  یا  نِ  هَردُ  چَش مَم  جایِ  پا  یَت
نشانه‌های هجایی Uـ ـ ـ Uـ ـ ـ Uـ ـ
وزنمَفاعیلُنمَفاعیلُنفَعولُن (مَفاعی)

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی / چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

درِ گلسِتان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟ / به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

سرِ برگ گل ندارم، ز چه رو روم به گلشن؟ / که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی (فخرالدّین عراقی)

بازگردانی: روز جدایی ات به خاطر غم تو از دو چشمم اشک خونین می افشانم. چه کاری می‌توانم انجام دهم که جدایی، گل باغ عشق است.

برای چه خواب به چشمم نمی‌آید؟ زیرا امید دارم که شاید تو را ببینم.

حوصله رفتن به باغ را ندارم. برای چه به گلزار بروم؟ من فقط بوی بی وفایی از گلها شنیده ام.

قالب شعر: غزل؛ غزل عاشقانه است. (در سبک عراقی غزل پربسامد است.) / در سبک عراقی توجه به علوم ادبی دیده می‌شود. مانند: تشبیه: باغ آشنایی؛ اینها (جدایی) گل است؛ گلستان چشم / سر: مجاز از قصد، میل و حوصله / اغراق: از دو دیده خون فشانم / کنابه: به چشم من درآیی / بو شنیدن: حس آمیزی / جانبخشی: شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی / برگ گل: مجاز از باغ و گلستان

ب)دو مورد از ویژگی‌های فکری ابیات را بنویسید. – ستایش عشق / غم گرایی / بازگو کردن فراق یار

وزن های پرکاربرد فارسی (همسان تک پایه ای)

۱ U/—U/—U/—U— مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
۲ U/U–U/U–U/U–U– مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن
۳ U/—U/—U– مفاعیلن مفاعیلن فعولن
۴ U–/-U–/-U–/-U- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
۵ U-/–U-/–U-/–U– فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
۶ U-/–U-/–U-/–U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
۷ U-/–U-/–U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
۸ UU/–UU/–UU- فعلاتن فعلاتن فعلن
۹ UU/–UU/–UU/–UU– فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
۱۰ UU/–UU/–UU/–UU- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
۱۱ U/–U/–U/–U– فعولن فعولن فعولن فعولن

پایه آوایی یا وزن واژه

پایه آوایی
پایه آوایی و وزن شناسی
saeedjafari
jafarisaeed

پی دی اف آموزه پنجم: پایه های آوایی همسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا