سوررئالیسم

مصایب و مشکلات ناشی از جنگ جهانی نخست، اهل هنر را که نسبت به سرنوشت انسان، احساس تعهد و نگرانی می‌کردند، به واکنش‌هایی واداشت. نخستین این واکنش‌ها که از خردگرایی و مآل‌اندیشی هنری به دور بود، باعث پیدایش مکتب دادا شد. چنان که دیدیم، این مکتب بسیار زود از میان رفت؛ امّا مسائلی باعث شد که این تنش‌ها وانزجار از جنگ در مسیر درست و علمی خود قرار گیرد.

آندره برتون که در حقیقت ستون فقرات فراواقع‌گرایی است. در سال ۱۸۹۶ در «نرماندی» فرانسه به دنیا آمد. در سن خدمت سربازی بود که جنگ آغاز شد. پس به خدمت سربازی رفت و نخست در رسته‌ توپخانه و سپس در بهداری به کار مشغول شد. جنگ تحولی بزرگ در روح او پدید آورد و نفرت او را نسبت به نویسندگانی که از استعداد خود برای بیان شعارهای خطرناک اربابان قدرت استفاده می‌کردند، برانگیخت. کار در بهداری ارتش و روبه رو شدن با انبوه زخمی‌ها و موجی‌ها باعث آشنایی برتون با نظریات جدید فروید در زمینه‌ روان‌کاوی و ضمیر ناخودآگاه شد. این عامل گوهره‌ فراواقع‌گرایی بود. واژه‌ فراواقع‌گرایی را نخستین بار گیوم آپولینر (۱۹۱۸-۱۸۸۰) برای نامیدن یکی از نمایش‌نامه‌هایش به کار برد و آن را درام فراواقع‌گرایانه نامید. هدف آپولینر این بود که اثر خود را نوعی شعر خیالی و تفننی بی‌سابقه معرّفی کند.

در سال ۱۹۲۱ نخستین کتاب فراواقع‌گرایانه با عنوان میدان‌های مغناطیسی به قلم آندره برتون و یکی از همکارانش منتشر شد. آنان به دنبال این کتاب، مقالاتی درباره‌ طبیعت برتر و ضمیر پنهان در مجله‌ ادبیات منتشر کردند.

از مواد مرام‌نامه‌ سوررئالیسم به خوبی می‌توان دریافت که بنیان‌گذاران این مکتب در اندیشه‌ رهایی انسان از هر نوع اسارت بوده‌اند و هدف آنان در وهله‌ نخست، پاشیدن آبی بر آتش جنگ بوده است. برخی از مواد مرام‌نامه‌ فراواقع‌گرایان عبارت‌اند از:

– دو حالت ظاهراً متناقض، رؤیا و واقعیت، در آینده به یک جور واقعیت مطلق – یک فراواقعیت – مبدّل خواهند شد.

–   فراواقع‌گرایی، اندیشه القا شده در غیاب هر گونه نظارت عقل و فارغ از هر نوع نظارت هنری یا اخلاقی است. به بیانی دیگر، فراواقع‌گرایی، بیان شفاهی یا کتبی عملکرد حقیقی اندیشه است.

–   ما با ادبیات کاری نداریم؛ امّا اگر لازم شود، مثل هر کس دیگری می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

–   فراواقع‌گرایی، نه یک وسیله‌ بیان جدید است و نه چیزی ساده‌تر و نه حتی یک مابعدالطبیعه‌ شعر؛ بلکه وسیله‌ای است برای آزادسازی مطلق ذهن و امثال آن.

–   ما مصمم به ایجاد یک انقلاب ایم.

–   ما واژه‌ فراواقع‌گرایی را با واژه‌ انقلاب در یک ردیف قرار داده‌ایم تا خصلت عینی و بی‌غرض انقلاب را نشان دهیم.

–   همه چیز ما را به سمت این باور سوق می‌دهد که ذهن انسان دارای نقطه ای است که در آن مرگ و زندگی خیالی و واقعی، گذشته و آینده، انتقال‌پذیر و انتقال ناپذیر، بالا و پایین، نقیض هم به نظر نمی‌رسند.

اکنون با هر اندازه جست‌وجو، هیچ نیروی محرک دیگری در فعالیت‌های فراواقع‌گراها پیدا نمی‌شود مگر امید به یافتن و تعیین این نقطه. پس روشن می‌شود که فراواقع‌گرایی را صرفا سازنده یا ویرانگر دانستن کاری عبث است. نقطه‌ مورد نظر ما به طریق اولی، نقطه‌ای است که در آن سازندگی و ویرانگری را نمی‌توان ضد یک‌دیگر قلمداد کرد.

آندره برتون در جای دیگری می‌گوید: این نکته‌ روشن که بین دیوانگی و هشیاری مرزی وجود ندارد، باعث نمی‌شود که من برای ادراکات و افکاری که از این یا آن نتیجه می‌شوند، ارزش متفاوتی قائل شوم. زیبایی یا تشنج‌زاست یا اصلا وجود ندارد. دبستان فراواقع‌گرایی هرگز طرفدارانش را از دست نداد و هنوز هم گروهی در آثار خود از شیوه‌ بیان آن استفاده می‌کنند.

دو چهره‌ مشهور مکتب سوررئالیسم

بزرگ‌ترین شاعر فراواقع‌گرای اسپانیا و یکی از چهره‌های انقلابی در حوزه‌ هنر و اندیشه‌ جهان است و سرانجام او با کتاب «شاعر در نیویورک» به فراواقع‌گرایی رو آورد. اساس شعر لورکا ترانه‌های عامیانه است که در قالبی شاعرانه و خلاق ریخته شده است. او شاعر، موسیقی‌دان، نقاش، نمایش‌نامه نویس و سخنرانی چیره‌دست بود. معاصرانش وی را آخرین شاعر حماسه‌سرای اسپانیا دانسته‌اند.

این شاعر مشهور فرانسوی ابتدا از هواخواهان دادائیسم بود و بعدها به فراواقع‌گرایان پیوست. او در میدان جنگ، شعر مقاومت فرانسه را گردآوری کرد. آراگون شیفته‌ عبدالرحمان جامی؛ شاعر بزرگ ایرانی بود و یکی از منظومه هایش را به تقلید از جامی، مجنون السا نام نهاد. السا نام همسر آراگون است و شعر مشهور چشمان السا از مشهورترین اشعار اروپایی، درباره‌ او سروده شده است.

نمونه‌ اشعار فراواقع‌گرایانه

قطعه‌ زیر از «آندره برتون»:

چشم من به جز خودم

به هیچ کس دیگر تعلّقی ندارد

و من آن‌ها را بر گونه‌های تر و تازه‌ام

که باد سخنان شما

پژمرده‌اش می‌سازد.

سنجاق می‌کنم.

این چند مصراع از شعر «فانوس خیس» سپهری هم نمونه‌ دیگر است:

زمزمه های شب در رگ هایم می‌روید.

باران پرخزه مستی

بر دیوار تشنه روحم می‌چکد

من ستاره چکیده ام.

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا