روزگار قائم مقام فراهانی

نثر پارسی حتّی در اواخر دوره‌ خواجه رشیدالدین از دشوارنویسی و تکلّف کاملاً دور نشده بود که پریشان‌نویسی و سستی سبک روزگار صفویان گریبان‌گیر آن شد.

اندکی بعد، در عهد نادری در خراسان نویسندگانی چون میرزا مهدی‌خان استرآبادی منشی مخصوص نادرشاه، پیدا شدند و با نوشتن کتاب‌های پرتکلّف و دشواری چون دره‌ ‌نادره و جهان‌گشای نادری بر شیوه‌ وصاف الحضره رفتند و از مرزهای نثر فنی فارسی در اوج خود پاسداری کردند.

عوامانه شدن نثر و درآمیختن آن با الفاظ و تعبیرات تازی، سبک نویسندگی پارسی را در عصر قائم مقام به شدت زیر تأثیر داشت و زبان فارسی را به‌ویژه در قلمرو نوشته‌های تاریخی و دیوانی فاسد و بیمارگونه می‌کرد. آثار این فساد و بیمارگونگی تا اواخر دوره‌ قاجاری – یعنی زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار و آستانه‌ نهضت مشروطه – نیز در نثر فارسی آشکار بود.

پیشگامی قائم مقام: راست است که پایه‌ نثر ساده در ایران از اواخر عصر رشیدالدین فضل‌اللّه نهاده شد؛ اما نثر فنی هنوز بر پایه‌ تاریخ وصاف و با اندک تمایلی به گلستان سعدی تا دوره‌ قاجاریه ادامه داشت. در همان زمان، صاحب قلمی پیدا شد که با قوه‌ فصاحت و بلاغت و در پرتو استعداد و ذوق ادبی شگرف خود، سبک تازه‌ای در نویسندگی فارسی پدید آورد. این مرد، میرزا ابوالقاسم فراهانی بود که پس از مرگ پدرش، میرزا بزرگ، فتحعلی شاه قاجار به او لقب قائم مقام داد.

فراهانی در سال ۱۱۹۳ زاده شد. پدرش وزیر عباس میرزا نایب‌السلطنه بود و به همین دلیل او پس از دانش‌آموختگی به دربار شاهزاده‌ قاجاری رفت و آمد می‌کرد و در سفرهای جنگی با وی همراه بود. پس از چندی به پیشکاری شاهزاده رسید و در کارهای مربوط به معاهدات ایران و روس کوشش فراوان نمود. سرانجام میرزا ابوالقاسم به وزارت شاهزاده عبّاس میرزا گماشته شد و پس از مرگ او در زمان محمّدشاه هم در همین منصب ماند؛ اما چون محمّدشاه با وزیر پدر میانه‌ای نداشت، پس از کم‌تر از یک سال در سال ۱۲۵۱ فرمان داد تا او را خفه کردند.

قائم مقام شعر خوب می‌گفت و نثر نیکو می‌نوشت. در نثر او مایه‌ فراوانی از ذوق و حسن سلیقه دیده می‌شود. او ظاهرا ادامه دهنده‌ شیوه‌ سعدی در گلستان است.

مهم‌ترین نوشته‌های قائم مقام که بیش‌تر شامل نامه‌های اوست، در کتابی به نام منشآت گرد آمده است. سادگی، آشکارگی، کوتاه‌سخنی و پختگی از ویژگی‌های نثر اوست. این سبک نویسندگی که تا زمان قائم مقام پیشینه چندانی نداشت، هم به علّت استواری هم به دلیل جاه نویسنده آن مورد توجه و اقبال واقع شد و بعدها زمینه را برای انتقال به نثر ساده فراهم ساخت.

با این دگردیسی خجسته در نویسندگی فارسی به همت و ذوق قائم‌مقام زمینه بیش از پیش برای ساده‌نویسی فراهم شد. پاره‌ای از عواملی که به تحول نثر فارسی و رواج ساده‌نویسی پس از قائم‌مقام کمک می‌کرد، عبارت‌اند از:

– رواج صنعت چاپ و تأسیس و گسترش روزنامه‌نویسی؛

– گسترش سواد خواندن و نوشتن در میان مردم؛

– رفتن دانش‌آموزان و دانشجویان ایرانی به فرنگستان و آشنایی با پیشرفت‌های جهان نو؛

– بنیادنهادن مدرسه‌ دارالفنون با کوشش‌های وزیر دانش‌دوست عهد قاجاری، امیرکبیر؛

– رواج سفرنامه نویسی؛

– رواج و گسترش ترجمه از زبان‌های اروپایی.

مجموعه‌ این عوامل و تغییراتی که در دوره‌ حکومت قاجاری در زندگی و فکر مردم ایران پیدا شد، موجب گردید که کسانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی، آگاهانه از شیوه‌ نویسندگی پیشینیان انتقاد و اسلوب‌های ساده‌نویسی غربی را در زبان فارسی پیشنهاد کنند. در آستانه‌ مشروطیت و هم‌زمان با دوره‌ بیداری با آثار و نوشته‌هایی روبه‌رو می‌شویم که ضمن برخورداری از خصلت اجتماعی و فرهنگی و تأثیری که در بیداری افکار مردم داشته‌اند، نمونه‌های بارز ساده‌نویسی نیز به‌شمار می‌آیند.

در این‌جا چند نمونه از آثار یاد شده را معرفی می‌کنیم.

نام کتابی است که جیمز موریه، نویسنده‌ انگلیسی به قصد انتقاد از ایرانیان روزگار قاجاری و برخی از آداب و رسوم آن زمان نوشته است. جیمز موریه اصلاً فرانسوی اما شهروند انگلیس بود و حدود شش سال در سمت منشیگری سفارت انگلیس در ایران به سر برد. او پس از بازگشت به انگلستان به سال ۱۲۳۹ هـ. (۱۸۲۳ میلادی) کتاب خود را در لندن منتشر کرد. این کتاب را که سرگذشت تخیّلی شخصی به‌نام حاجی بابا از اهالی اصفهان است، میرزا حبیب اصفهانی، یکی از ایرانیان روشن‌فکر و خوش قریحه‌ سده‌ سیزدهم هجری به فارسی روان و شیرین برگردانده است. بدون شک نثر روان و داستانی و دلپذیر کتاب حاجی‌بابا همچون درونمایه سرگرم کننده‌اش در توفیق و شهرت آن در میان خوانندگان فارسی زبان اثرگذار بوده است.

سفرنامه‌نویسی در اواخر عصر قائم مقام و در ایران روزگار قاجاری رواج یافت و زمینه را برای ساده‌نویسی فارسی فراهم آورد. یکی از انواع سفرنامه دراین عصر سفرنامه‌ خیالی است که با داستان‌پردازی درهم می‌آمیزد. از بین سفرنامه‌های خیالی کتاب مسالک المحسنین مقام و موقعیتی ممتاز یافته است و چون با زبانی پخته و نثری ساده نوشته شده، در میان کتاب‌های نوع خود به شهرت رسیده است.

موضوع این کتاب سفر رؤیایی گروهی است با تخصّص‌های گوناگون که گمارده می‌شوند به قلّه‌ دماوند فراروند. همه‌ ماجرای کتاب گفت‌وگوها و چاره‌اندیشی‌های همین گروه کوهنورد است. این کتاب تصویری از ایران عصر قاجاری را با نگاهی انتقادی و حسرت‌آمیز در برابر خواننده به تصویر می‌کشد. نویسنده آن عبدالرحیم تبریزی نامی به طالبوف است که در سال ۱۲۵۰ هـ. در تبریز زاده شد و در سال ۱۳۲۹ بدرود زندگی گفت. آثار بسیاری به نثر شیرین پارسی از او به یادگار مانده است. طالبوف از روشن‌اندیشان و آزادی‌خواهانی است که ضرورت دید علمی را در جامعه‌ عصر خود به استواری تمام مطرح کردند.

مسالک المحسنین به زبانی ساده و خودمانی نوشته شده است و در عین سادگی، بسیار زیبا و دل‌نشین به نظر می‌آید.

از میان مردان وطن‌خواهی که در آستانه‌ مشروطیت با دل‌سوزی تمام برای رهانش ایران از چنگال جهل و استبداد چاره‌اندیشی کردند، نام حاج زین‌العابدین مراغه‌ای برجستگی ویژه ای یافته است. حاج زین‌العابدین، تاجرزاده‌ توانگری از مردم آذربایجان بود که به اردوی آزادی‌خواهان و طرفداران اصلاحات پیوست. وی در سال ۱۲۵۵ به دنیا آمد و از کودکی به دبستان رفت و به آموزش پرداخت. مدتی را در تفلیس به سرآورد و سرانجام برای دفاع از آزادی و نبرد با خودکامگی به استانبول رفت. در آن سال‌ها که در داخل ایران امکان کنشگری‌های سیاسی و آزادی‌خواهانه فراهم نبود، اغلب روشن‌اندیشان و اصلاح‌طلبان در استانبول گرد هم می‌آمدند و از آن‌جا با نوشته‌ها و سروده‌های خود، طرفداران خویش را در داخل ایران هدایت می‌کردند.

مراغه‌ای در استانبول با روزنامه‌های فارسی زبان همکاری داشت و کتاب سیاحت‌نامه‌ ابراهیم بیک را – که رمان تاریخی خواندنی و شیرینی است – در همان شهر به قلم آورد. وی به سال ۱۳۲۸ هـ. یا اندک زمانی پس از آن در استانبول درگذشت. سیاحت‌نامه‌ ابراهیم بیک با شور و صمیمیت و لطفی که در زبان و بیان آن به‌کار رفته است، در میان آثار ادب عصر بیداری، جایگاهی ممتاز یافته و با آنکه از لحاظ زمان و مضمون با روزگار ما فاصله‌ بسیاری دارد، هنوز هم طراوت و شیرینی خود را برای خوانندگان زمانه ما از دست نداده است.

خاطره‌نویسی یا حسب حال یکی از انواع ادبی است که در ایران به معنای واقعی کلمه نمونه‌ چندانی ندارد و کتاب شرح زندگانی من عبداللّه مستوفی یکی از نمونه‌های کمیاب و خواندنی آن است. نویسنده‌ کتاب، عبدالله مستوفی از یک خاندان نژاده ایرانی بود و پدران او در دوره‌ قاجاریه به شغل دیوانی و منصب استیفا (امور مالی و به زبان امروز دارایی) داشتند و به این جهت مستوفی به‌عنوان لقب در خانواده‌ او مانده بود. وی مدتی از طرف وزارت خارجه‌ ایران در عهد مظفرالدین‌شاه، مأمور خدمت در پترزبورگ شد. پس از بازگشت به تهران و تدریس در مدرسه‌ سیاسی باز هم مدتی به کارهای دولتی سرگرم بود؛ اما چون از کارهای رجال دولتی انتقاد می‌کرد، او را کنار گذاشتند. وی پس از آن، مدتی با سید حسن مدرس در مخالفت با دولت رضاشاه هماهنگی داشت و در سال ۱۳۲۴ بازنشسته شد.

مستوفی از روزگار جوانی به نویسندگی علاقه‌مند بود و آثار قلمی چندی- اعم از ترجمه و نگارش – از خود به یادگار گذاشت که برتر و شیرین‌تر از همه کتاب شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره‌ قاجاریه است. هدف او از نوشتن این کتاب، تشریح اوضاع اجتماعی به‌ویژه روشن کردن جریان کارهای دولتی و اداری در ایام زندگانی خود بوده است.

شرح زندگانی من اثری است گرم و زنده از نوع خاطرات که در آن گوشه‌هایی از تاریخ اجتماعی ایران در روزگار نویسنده به روشنی تصویر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *