الدَّرسُ السّابعُ: أَرضُ اللهِ واسِعَهٌ

اَلتَّمارین

اَلتَّمْرینُ الْأَوَّلُ:

با مراجعه به متن درس جمله‌های درست و نادرست را معلوم کنید.

۱- اَلغَزالَهُ الصَّغیرَهُ شاهَدَتْ خَلْفَ الْجَبَلِ بُیوتَ الْفَلّاحینَ . (آهوی کوچک پشت کوه خانه‌های کشاورزان را دید.) ×

۲- قَبِلَ رَئیسُ الْغِزلانِ کَلامَ الْغَزالَهِ الصَّغیرَهِ . (سردسته آهوان سخن آهوی کوچک را پذیرفت.) √

۳- اَلْغَزالَهُ الصَّغیرَهُ قالَتْ: «عَلَیَّ بِالتَّفَکُّرِ». (آهوی کوچک گفت: «باید بیندیشم.») √

۴- سَأَلَتِ الْغَزالَهُ الْهُدهُدَ أوَّلَ مَرَّهٍ . (آهو برای نخستین بار از شانه به سر پرسید.) ×

۵- کانَ عَدَدُ الذِّئابِ خَمْسَهً . (تعداد گرگ‌ها پنج تا بود.) √

اَلتَّمْرینُ الثّانی:

بخوانید و ترجمه کنید.

۱- ﴿لَکُم فیها فَواکِهُ کَثیرَهٌ وَ مِنها تَأ کُلونَ﴾ اَلْمؤمنونَ: ۱۹ (در آن برای شما میوه‌های بسیاری است و از آنها می‌خورید.)

۲- ﴿ إِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عَرَبیّاً ﴾ اَلزُّخرُف: ۳ ۲ (همانا ما آن را قرآن عربی قرار دادیم.)

۳- ﴿ وَ لا یَظلِمُ رَبُّکَ أحَداً ﴾ اَلْکَهف: ۴۹ (پروردگارت به احدی ستم نمی‌ورزد.)

۴- ﴿ … فَقالَ الْکافِرونَ هٰذا شَیءٌ عَجیبٌ ﴾  (بی دینان گفتند این، چیزی شگفت است.)

اَلتَّمْرینُ الثّالِثُ:

جمله‌های زیر را ترجمه کنید؛ سپس زیر فعل مضارع خط بکشید.

۱- أَنتَ تَعْرِفُ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ جَیِّداً وَ أُخْتُکَ لا تَعْرِفُها مِثْلَکَ. (تو زبان عربی را خوب می‌دانی و خواهرت مانند تو آن را نمی‌شناسد.)

۲- زَمیلُکَ لَبِسَ مَلابِسَ خَریفیَّهً؛ فَلِماذا أَنتَ لا تَلْبَسُ؟ (همشاگردی‌ات لباس‌های پاییزی پوشید؛ چرا تو نمی‌پوشی؟)

۳- أَنتِ شَعَرْتِ بِالْحُزْنِ أَمسِ وَ تَشعُرینَ بِالْفَرَحِ الْیَومَ. (تو دیروز احساس اندوه داشتی و امروز احساس شادی داری.)

۴- أنَا أَشعُرُ بِالصُّداعِ؛ سَأَذهَبُ إلَی الْمُستَوصَفِ. (من احساس سردرد دارم؛ به درمانگاه خواهم رفت.)

اَلتَّمْرینُ الرّابِعُ:

ترجمه کنید.

ضَحِکْتُخندیدمأضْحَکُمی‌خندم
قَذَفْتِانداختیتَقْذِفینَمی‌اندازی
تَقْطَعُمی‌برَدلا تَقْطعُنمی‌بری
تَلبسونَمی‌پوشیدلبِسْتمُپوشیدید
تَقبلَانِمی‌پذیریدلاتَقبلَانِنمی‌پذیرید
تَنْصُریاری می‌کنیلا تَنصُرُیاری نمی‌کنی
قَرُبَنزدیک شدیَقْرُبُنزدیک می‌شود
مَلَکْنافرمانروایی کردیمنَمْلِکُفرمانروایی می‌کنیم
غَسَلْتُنَّشستیدسَتَغْسِلْنَخواهید شست
یَفْهمُمی‌فهمدسَوفَ یَفْهمُخواهد فهمید

کَنْزُ الْحِکْمَهِ (گنج فرزانگی)

بخوانید و ترجمه کنید.

١- إِنَّ الْحَسَدَ یَأ کُلُ الْحَسَناتِ کَما تَأ کُلُ النّارُ الْحَطَبَ. رسولُ اللهِ ( آز نیکی‌ها را می‌خورد؛ همانطور که آتش هیزم را می‌خورد.)

٢- إِنَّ حَوائِجَ النّاسِ إِلَیْکُم نِعمَهٌ مِنَ اللهِ. اَلْإمامُ عَلیٌّ (همانا درخواست‌های مردم از شما نعمتی از خداوند است.)

۳- اَلْأَمَانَهُ تَجْلِبُ اَلرِّزْقَ وَ اَلْخِیَانَهُ تَجْلِبُ اَلْفَقْرَ. (امانت‌داری روزی را به خود می‌کشاند و نابکاری، تهیدستی را.)

۴- إِنَّ اللهَ جَمیلٌ یُحبُّ الجمال. (خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.)

۵- إضاعَهُ الفُرصَهِ غُصَّهٌ. اَلْإمامُ عَلیٌّ  (از دست دادن فرصت [مایه] اندوه است.)

أیَن الْمُستَشفیٰ؟ (بیمارستان کجاست؟)

اَلْأَوَّلُ: أَینَ مُسْتَشفَی الْإمامِ الْحَسَنِ؟  (نفر نخست: بیمارستان امام حسن کجاست؟)

اَلثّانی: فی ذلِکَ الشّارِعِ. (نفر دوم: در آن خیابان.)

اَلْأَوَّلُ: وَ هَل هُناکَ صَیدَلیَّهٌ قَریبَهٌ مِنَ الْمُستَشفیٰ؟ (نفر نخست: آیا داروخانه‌ای نزدیک به بیمارستان هست؟)

اَلثّانی: نَعَم؛ اَلصَّیدَلیَّهُ فی نَفْسِ الْمُستَشفیٰ. (نفر دوم: آری؛ داروخانه در خود بیمارستان است.)

اَلْأَوَّلُ: هَلِ الْمُستَشفیٰ بَعیدٌ؟ (نفر نخست: آیا بیمارستان دور است؟)

اَلثّانی: لا؛ قَریبٌ. بَعْدَ کیلومِترَینِ تَقریباً. (نفر دوم: نه؛ نزدیک است. کمابیش بعد از دو کیلومتر.)

اَلْأَوَّلُ: صارَتْ عَلَیکُم زَحمَه. (نفر نخست: زحمتتان دادم.)

اَلثّانی: لا؛ لَیسَتْ زَحمَهً، بَلْ رَحمَهٌ. (نفر دوم: نه؛ زحمتی نداشت؛ رحمت بود.)

اَلْأَوَّلُ: رَحِمَ اللّٰهُ والِدَیکَ! (نفر نخست: خدا پدرومادرت را بیامرزاد.)

اَلثّانی: وَ والِدَیکَ! (نفر دوم: [همچنین] پدرومادر تو را.)

ادات استفهام / کلمه های پرسشی

گوشزد: دانش آموزان ارجمند، برخی از این واژه های پرسشی را هنوز نخوانده اید؛ ولی بهتر است همه اینها را بیاموزید.

پی دی اف درس هفتم عربی هشتم: أرض الله واسعه

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا