ادب داستانی

ادبیات داستانی از پربارترین و پرشکوه ترین بخشهای ادبیات فارسی به شمار می آید. مطالعه و پژوهش درباره آثار این بخش از ادبیات، ما را در باز شناخت ادب و فرهنگ ایرانی و تاثیرپذیری آن از فرهنگ اروپایی‌ اخیر یاری خواهد کرد.

منظور از ادبیات داستانی (Fiction) آثار منثوری است که ماهیت داستانی و تخیلی دارند. قصه‌ها، داستان‌های کوتاه، رمان و انواع وابسته به آن ها را ادبیات داستانی می گویند؛ بنابر این منظومه های غنایی و بزمی نظیر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی و خسرو و شیرین نظامی‌ و شاهنامه ابوالقاسم فرودسی در این حیطه قرار نمی‌گیرند.

گونه گونی در ادبیات داستانی ما چشم گیر و چشم نواز است. در یک دسته بندی کلی قصه‌های منثور گذشته را به انواع زیر می‌توان تقسیم کرد.

۱- قصه هایی در فنون و رسوم کشورداری و آیین فرمانروایی، مملکت داری، بشگرکشی، بازرگانی، علوم رایج زمان، عدل و سیرت نیکوی پادشاهان و وزیران و امیران؛ مانند حکایت‌های آداب الحرب والشجاعه  فخر مدبر (مبارک شاه) و سیاست نامه (سیرالملوک) خواجه نظام الملک توی:

۲- قصه‌هایی در شرح زندگی و کرامات عارفان و بزرگان دینی و مذهبی چون حکایت‌های اسرار التوحید و تذکره الاولیا:

۳- قصه‌هایی در توضیح و شرح مفاهیم عرفانی، فلسفی ودینی به وجه تمثیلی یا نمادین (سمبلیک) مانند عقل سرخ و آواز پر جبرئیل سهروردی.

۴- قصه‌هایی که جنبه های واقعی و تاریخی و اخلاقی آن ها به هم آمیخته است و بیشتر از نظر نثر وشیوه نویسندگی به آن‌ها توجه می‌شود، مانند، مقامات حمیدی، تألیف حمید الدین بلخی و گلستان سعدی؛

۵- قصه‌هایی که جنبه تاریخی دارند و اغلب در ضمن وقایع کتاب‌های تاریخی آمده اند؛ مانند قصه‌های تاریخ بیهق، تألیف علی بن زید بیهقی و قصه‌های تاریخ بیهقی، تألیف ابوالفضل محمد بیهقی

۶- قصه‌هایی که از زبان حیوانات روایت می‌شود و در آن ها نویسنده اعمال و احساسات انسان را به حیوانات نسبت می‌دهد؛ مانند کلیله و دمنه ابوالمعالی نصرالله منشی و مرزبان نامه مرزبان بن رستم بن شروین. در ادبیات خارجی به این نوع قصه‌ها افسانه‌های تمثیلی، فابل (Fable ) می‌گویند.

۷- قصه‌هایی در زمینه ‌تعلیم و تربیت: مانند قصه‌های قابس نامه اثر نصرالمعالی کی کا دوس بن اسکندر قابوس بن وشمگیر و چهار مقاله احمد عروضی سمرقندی و اخلاق ناصری اثر خواجه نصیرالدین توسی.

۸- قصه‌هایی که بر اساس امثال و حکم فارسی و عربی تنظیم شده اند؛ مانند جامع التمثیل حبله رودی و داستان های امثال امیر قلی امینی..

۹- قصه هایی که محتوای گوناگون دارند، از معرفت آفریدگار و معجزات پیامبران و کرامات اولیا و تاریخ پادشاهان و احوال شاعران و گروه‌های مختف مردم شگفتی های دریاها، شهرها و حیوانات.  حوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی نمونه ای از این کتاب‌هاست .

۱۰- قصه های که حاوی سرگذشت ها و ماجراهای شاهان، بازرگانان و مردان وزنانی گم نام است که بر حسب تصادف با وقایعی عبرت‌انگیز و حکمت آموز و حوادثی شگفت روبه رو شده اند. این قصه ها به زبان ساده و رایج روزگارخود بازگو شده اند و آن ها را قصه‌های عامیانه می‌نامند. در این قصه با جنبه پهلوانی، سلحشوری و حماسی فراوان است. مانند: سمک عیار در اسکندرنامه. برخی از آن ها نیز بیش تر سرگرم کننده اند تا عبرت آموز؛ مانند هزار و یکشب.

ادبیات داستانی جدید تقریبا از اوایل مشروطیت و تحت تاثیر ادبیات اروپایی در ایران شکل گرفت. بعد از جنبش مشروطیت، نویسندگان کوشیدند که به مسائل اجتماعی و رنج‌های بشری و طبقات محروم جامعه بپردازند و علیه زور و بی عدالتی به پاخیزند و رسالت اجتماعی و وجدانی خود را انجام دهند. از این رو تحت تأثیر ادبیات داستانی غرب از اسلوب قصه نویسی گذشته فاصله گرفتند و با آموختن اصول فنی داستان نویسی غرب، رمان گو نه هایی توام با انتقادهایی تند و مستقیم و گاه آمیخته به هجو درباره اوضاع اجتماعی ایران نوشتند.

دهه آغازین سال ۱۳۰۰ دورانی تعیین کننده برای ادب معاصر به ویژه داستان نویسی است؛ چرا که دراین زمان نخستین نمونه‌های رمان اجتماعی در پاسخ به متقضیات اجتماعی و فرهنگی پدید آمدند.

از مشهورترین و برجسته ترین داستان نویسان معاصر ایران سید محمد علی جمال زاده، صادق هدایت و جلال آل احمد را می‌توان نام برد.

جمال زاده با تکیه بر فرهنگ عامه و زبانی روان ساده و طنز آلود، قالب داستان را برای جمع آوری و حفظ امثال و حکم عامه به کار می‌گیرد.

آل احمد با زبانی ویژه در نثر ایجازی درخشان و داستان هایی واقع گرایانه و تمثیلی (مدیر مدرسه، نون والقلم وسرگذشت کندوها) به بیان علل شکست‌های سیاسی – اجتماعی هم نسلان و فساد و تباهی عصر خویش می‌پردازد.

در پی وقوع انقلاب اسلامی‌ دوره ای متفاوت در ادبیات جدید ایران آغاز شده که ضمن پیوند داشتن با گذشته از کیفیتی تازه و بدیع برخوردار است. داستان نویسان جوان و مستعد در حوزه داستان کوتاه و داستان‌های کودک و نوجوان به تجربه‌هایی تازه دست یافته اند و نهال ادبیات داستانی جدید را روز به روز بالنده تر و شکوفاتر می‌سازند.

هر داستان دارای بخش‌ها و عناصری است که پیکره آن را به وجود می آورند. به این عناصر، «عناصر داستان» می‌گویند. مهمترین عناصر داستان عبارت اند از:

قهرمانان و بازیگران داستان کسانی اند که با رفتارها و گفتارهای خود داستان را به وجود می‌آورند. آنها گاه از آغاز تا پایان داستان ثابت و بدون تغییر حضور دارند و گاه بر اثر عوامل گوناگون، به تدریج یا به طور ناگهانی فضای داستان را ترک می‌کنند یا خود تغییر و تحول می‌یابند؛ مثلاً در سراسر داستان کلبه عمو تُم، قهرمان داستان برده ای به نام «تُم» است که تا پایان داستان شخصیتی ثابت و بدون تغییر دارد، اما در داستان «خسرو» شخصیت قهرمان داستان بر اثر حوادثی تغییر می‌یابد.

هر داستان به شیوه ای مطرح می گردد و گاه از چند شیوه برای روایت داستان استفاده می‌شود. معمول ترین شیوه روایت داستان، استفاده از اول شخص (من) و سوم شخص (او) است. در روایت اول شخص، نویسنده یکی از شخصیتهای داستان و گاهی خود قهرمان اصلی است؛ اما در روایت سوم شخص، نویسنده بیرون از داستان قرار دارد و اعمال شخصیتها و قهرمانان را گزارش می‌دهد به این شیوه روایت، «دانای کُل هم می‌گویند؛ مثلاً راوی داستان «کباب غاز» خود نویسنده (اول شخص) است؛ در حالی که داستان «هدیه سال نو» را سوم شخص یا دانای کل روایت می کند.

پیوستگی منظم اعمال و حوادث داستان که مبتنی بر رابطه علت و معلولی است «طرح» یا «هسته» داستان نام دارد. «هسته» به سلسله حوادث داستان وحدت هنری می‌بخشد و آن را از آشفتگی می‌رهاند. طرح داستان «گیله مرد»، ظلم و ستم بر رعیت و عکس العمل نسبت به این ظلم و ستم است.

درون مایه، فکر اصلی و مسلط بر هر اثر است و نویسنده آن را در داستان اعمال می کند. درون مایه در واقع جهت فکری و ادراکی نویسنده را نشان می دهد. معمولاً درون مایه داستان را از اعمال و گفتار شخصیتهای داستان ـ به ویژه شخصیت اول (قهرمان) می‌توان دریافت درون مایه بعضی قصه ها برخورد خوبی ها با بدی هاست؛ مثلاً درون مایه «سووشون» ظلم ستیزی است که از لحن شخصیتها دریافت می شود.

«لحن» ایجاد فضا در کلام است. شخصیت ها خود را به وسیله زبان معرفی می کنند و به خواننده می‌شناسانند. از اینرو، «لحن» با «سبک» ارتباطی نزدیک دارد. شخصیتها را از طریق لحن آنان می‌شناسیم. لحن می‌تواند رسمی، غیررسمی، صمیمانه، جدی، طنزواره و … باشد؛ مثلاً لحن داستان کباب غاز طنزگونه است.

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا