آموزه سیزدهم: خوان هشتم

قلمرو زبانی: شغاد: برادر ناتنی رستم / شوم: بدشگون، ناخجسته / چاهسار: دهانه چاه؛ جایی که چاه بسیار است. / می‌پیچید: طنین انداز می‌شد./ قلمرو ادبی: نابرادر: ایهام (۱- ناتنی ۲- نابکار، نامرد) / چَه، چاهسار: اشتقاق / چاهسار گوش: اضافه تشبیهی؛ سار: مانند؛ (ادات تشبیه)

بازگردانی: ناگهان گویی در کنار آن چاه سایه‌ای را دید. آن سایه شغاد نابرادریش بود که به درون چاه نگاه می‌کرد و می‌خندید و صدای شوم و نامردانه اش در گوش رستم می‌پیچید.

◙ « این نخستین بار شاید بود / کان کلید گنج مروارید او گم شد / ناگهان انگار / بر لب آن چاه / سایه‌ای را دید / او شغاد آن نابرادر بود»

الف) مقصود از « کلید گنج مروارید » چیست؟           ب) «شغاد» نماد چه کسانی است؟                                 «بزرگسال دی ۹۷»

پاسخ: الف) لبخند (۲۵/۰)                                                         ب) نماد ناجوانمردی است (ریاکاری و تزویر نیز درست است)

قلمرو زبانی: هزارش یادبود خوب: «ش» مضاف الیه، جهش ضمیر / وای: شبه جمله در معنای افسوس / قلمرو ادبی: چشم: مجاز از نگاه / رخش غیرتمند: جانبخشی / رخش: واژه‌آرایی / جناسواره: خوب، خواب / خوابیده است: کنایه از مرده است / واج‌آرایی

بازگردانی: دوباره چشم رستم به رخش افتاد؛ امّا افسوس که رخش زیبا و غیرتمند و بی همتای او با آن همه خاطرات خوشی که با او داشته، مرده است؛ آنچنان که انگار آن خاطرات خوش را در خواب می‌دیده است.

قلمرو زبانی: هی: قید، واژه‌ای عامیانه به معنی پیوسته، پیاپی/ دیر: مدتی دراز / یال: موی گردن / قلمرو ادبی: واژه‌آرایی «هی» / دیر، مدت؛ رو، چشم: تناسب / جناس: بویید، بوسید

بازگردانی: پس از آن تا مدتی تا زمانی دراز، پیاپی یال و روی رخش را نوازش کرد و بویید و بوسید. چهره اش را به یال و چشم رخش مالید.

قلمرو زبانی: ضجه: ناله و فریاد با صدای بلند، شیون / میهمانی بود یا تزویر: پرسش انکاری / تزویر: دورویی / قلمرو ادبی: ضجّه می‌بارید: استعاره پنهان؛ کنایه از اینکه بسیار اندوهناک بود /  نگاهش مثل خنجر بود: تشبیه / سرگرم: کنایه از مشغول بودن / باز با آن آخرین اندیشه‌ها: واج‌آرایی مصوت «ا»، «ش»/ جنگ بود این یا شکار: پرسش انکاری/ جناس: یا، آیا / جناس: باز، با / جناس: یال، یا

بازگردانی: از صدای مرد نقّال، ناله و زاری همچون باران می‌بارید (بسیار ناراحت وخشمگین بود) و نگاهش تیز و گیرا بود. رستم آرام در کنار رخش نشست در حالی که یال رخش در دستش بود، در این اندیشه فرورفته بود که آمدن به این دشت برای شکار نبود؛ بلکه برای به دام انداختن و کشتن او بود؛ این میزبانی نبود. بلکه فریب و نیرنگ دشمنان بود.

قلمرو زبانی: مرجع «ش» در «زیرش»: درخت / بر آن بر: دو حرف اضافه برای یک متمم / قلمرو ادبی: قصّه می‌گوید: تشخیص / نابرادر: ایهام (۱- ناتنی ۲- ناجوانمرد) / کمان، تیر: تناسب / ایستاده، داده: قافیه / بود: ردیف / می‌توانست او اگر می‌خواست: یادآور ضرب المثل خواستن توانستن است

بازگردانی: او اگر می‌خواست می‌توانست شغاد نابرادر را بکشد؛ همچنان که قبل از مردن با تیری شغاد را بر درختی که در زیرش ایستاده بود دوخت و کشت.

آرایه متناسب با قسمت مشخّص شده را از کمانک مقابل انتخاب کنید.

بر لب آن چاه/ سایه‌ای را دید/ او شغاد آن نابرادر بود/ که درون چه نگه می‌کرد (استعاره، تناقض، ایهام) « شهریور ۹۹»     پاسخ: ایهام

قلمرو زبانی: سخت: بسیار / سخت آسان: وابستهٔ وابسته، قیدِ صفت / کان:‌ که آن / کمند: ریسمانی که در وقت جنگ یا شکار در گردن دشمن یا شکار انداخته به دنبال خود بکشند. / خم کمند: حلقه و پیچ و تاب کمند / شصت: عدد شصت (هم‌آوا ← شست: قلاب، انگشت) / بیندازد: ارزش املایی دارد (بیاندازد← نادرست) / فراز آید: بالا بیاید / قلمرو ادبی: سخت: ایهام تضاد با «آسان» / کمند شصت خم: مجاز یا کنایه از بسیار بلند

بازگردانی: داستان این گونه می‌گوید: این کار برای رستم بسیار ساده بود. همانگونه که می‌توانست اگر می‌خواست کمند بلند خودش را باز کند و به درخت یا گیره‌ای بیندازد و بالا بیاید.

قلمرو زبانی: ور: و اگر / قلمرو ادبی: راست: واژه‌آرایی / واج‌آرایی «س» / گویم، می‌گوید: اشتقاق / قصه می‌گوید: جانبخشی /

بازگردانی: اگر راستش را بپرسی (بخواهی) من می‌گویم که آری راست بود. بدون شک قصه راست می‌گوید او می‌توانست که خود را نجات دهد، اگر می‌خواست . امّا … (رستم پیروزمندانه مرگ را پذیرفت. او مرگ را از زندگانی که در آن به راحتی برادرکشی می‌شود برتر شمرد.)

پیام: می‌توانست او اگر می‌خواست: یادآور ضرب المثل خواستن توانستن استدر حیاط کوچک پاییز در زندان، اخوان ثالث

کارگاه متن پژوهی

باید به داوری بنشینیم / شوق رقابتی است / در بین واژه‌ها و عبارت‌ها / و هر کدام می‌خواهند معنای صلح را مرادف اوّل باشند. (طاهره صفّارزاده)  / مرادف: هم ردیف        ( صلح ≠ جنگ)

با اهل فنا دارد هر کس سر یکرنگی / باید که به رنگ شمع از رفتن سر خندد (بیدل دهلوی)      ( یکرنگی ≠ تزویر)

بازگردانی: هر کس که می‌خواهد با اهل فنا دوست و یکرنگ باشد، باید مانند شمع در بند جانش نباشد و جانبازی کند.

الف) استفاده از واژه‌ها، ترکیب‌ها و ساختارهای دستوری زبان کهن

همگنان: همگان / سجستانی: سیستانی / تاریک ژرف چاه پهناور: چاه تاریک ژرف پهناور / می‌دیده است: ماضی نقلی استمراری / هریوهٔ پاک آیین: هراتی پاک آیین / بر آن بر:‌ دو حرف اضافه برای یک متمم و… / خداوند: در معنای صاحب

ب) کاربرد واژه‌ها و ترکیب‌های نوساخته

عرصهٔ ناوردهای هول، کوه کوهان، مرد مردستان

– رخش زیبا، رخش غیرتمند (رخش: هسته، موصوف / زیبا، غیرتمند: وابسته پسین صفت بیانی)

– رخش بی مانند، با هزاران یادبود خوب خوابیده است. (رخش: هسته، موصوف / بی مانند: وابسته پسین، صفت بیانی) (با: حرف اضافه / هزاران: وابسته پیشین، صفت شمارشی اصلی / یادبود: هسته گروه اسمی / خوب: وابسته پسین، صفت بیانی)

– لحن حماسی؛ زیرا داستان روایتی از داستان‌ها و دلاوری‌ها و پهلوانی‌های رستم است و این درون‌مایه مناسب با لحن حماسی.

– شغاد: نماد مرد دورو و نابکار / رستم: نماد پهلوان یکرو

الف) این نخستین بار شاید بود / کان کلید گنج مروارید او گم شد (کلید: استعاره از خنده / گنج: استعاره از دهان / مروارید: استعاره از دندان)

ب) همگنان خاموش، / گرد بر گردش، به کردار صدف بر گرد مروارید (تشبیه؛ وجه شبه: به کردار؛ مشبه به: صدف بر گرد مروارید)

پ) پهلوان هفت خوان، اکنون / طعمۀ دام و دهان خوان هشتم بود (تشبیه؛ مشبه: پهلوان هفت خوان / مشبه: به طعمه) (دام خوان هشتم: اضافه تشبیهی) (دهان خوان هشتم:‌ اضافه استعاری)

– منظور کشته شدن رستم است.

یوسف، به این رها شدن از چاه دل مبند / این بار می‌برند که زندانی ات کنند (فاضل نظری)

بازگردانی: ای یوسف، از اینکه از چاه درمی‌آورندت خوشدل نباش؛ زیرا می‌خواهند ببرندت و زندانی ات کنند که از چاه بدتر است.

– رستم از هفت خوان جان بدر برد؛ ولی هنگامی که برای گلگشت و شکار آمده بود، در دامی سهمگین افتاد و جان باخت. به دیگر عبارت از چاله به چاه افتاد. بیت صورت پرسش نیز همین پیام را می‌رساند.

– درباره نابکاری، دورویی و ناجوانمردی شغاد و بهمن سخن می‌گوید؛ همچنین بر جوانمردی رستم تأکید دارد که برای حفظ نام جان باخت و مرگ را بر زندگی پست و همراه با خواری برتر شمرد.

– به عهده دانش آموزان ارجمند

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا