آموزه دهم: سبک شناسی دوره معاصر و انقلاب اسلامی

◄ خودارزیابی

۱- دو مورد از ویژگی‌های زبانی شعر معاصر (تا انقلاب اسلامی) را بنویسید.

لغات و ترکیبات امروزی و جدید وارد شعر شده است؛

دست شاعر برای استفاده از همه واژه‌ها باز است؛

سادگی و روانی زبان شعر و جمله بندی‌های ساده در شعر معاصر کاملاً چشمگیر است.

۲- وضعیت حماسه و عرفان را در شعر دورۀ انقلاب بنویسید.

روح حماسه و عرفان در شعر این دوره آشکار است. در حماسه بُعد زمینی غلبه دارد و در عرفان بُعد آسمانی؛ تلفیق این دو را در غزل حماسی انقلاب می‌توان دید؛

۳- از ویژگی‌های زبانی نثر معاصر (تا انقلاب اسلامی) دو مورد را بنویسید.

در نثر این دوره، شماری از واژه‌های اروپایی به زبان فارسی راه یافته اند؛

از واژه‌های عربی نسبت به گذشته کاسته شده است؛

بسیاری از واژه‌ها، کنایات و اصطلاحات عامیانه وارد نثر داستانی این دوره شده اند؛

گیفت گل

نثر داستانی در این دوره به شدت تحت تأثیر گفتار و محاوره اقشار اجتماعی ایران است؛

بسیاری از افعال حذف می‌شوند و ساختار نحوی جمله‌ها به هم می‌ریزد و کوتاهی جملات و فعلها در کلام فراوان دیده می‌شود.

۴- با توجّه به شعر زیر به پرسش‌ها پاسخ دهید.

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت / شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت

بسیار بود رود در آن برزخ کبود / امّا دریغ، زهره دریا شدن نداشت

در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار / حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت

گم بود در عمیق زمین شانه بهار / بی تو ولی زمینه پیداشدن نداشت

دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ / آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت

چون عقده‌‌ای به بغض فرو بود حرف عشق / این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت (سلمان هراتی)

الف) ویژگی‌های زبانی، ادبی و فکری شعر را بنویسید. (از هر یک دو مورد)

قلمرو زبانی) سادگی و روانی شعر / جمله بندی‌ها ساده است / فراوانی واژگان فارسی / ترکیب‌های بدیع مانند: برزخ کبود و خاک بی بهار / واشدن: واژه عامیانه است / قلمرو ادبی) قالب: غزل اجتماعی / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیل فاعلن / نماد: آب، شب – رود – دریا / صور خیال جدید و نو هستند؛ مانند: شانه بهار، دلها آیینه بود …/ فکری: شعر خطاب به رهبر است / معشوق آسمانی است / لحن شاعر متواضعانه است و به توصیف فضای پیش از انقلاب و پس از انقلاب می‌پردازد / مفهوم شعر سیاسی و اجتماعی است.

قلمرو زبانی: جرئت: یارا / تو: منظور رهبر است / قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیل فاعلن / معنی نداشتن: کنایه از اینکه بسیار بعید بود / آب: نماد آدمیان پاکدل / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / شب: نماد ستم و سیاهی / شب … جرئت نداشتن: جانبخشی، استعاره پنهان / فردا: مجاز از روز / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: پیش از تو مردم پاکدل نمی‌توانستند به هم بپیوندند. ستم و ستمگری رواج داشت و امیدی به پایان آن نبود.

پیام: بزرگداشت رهبر

قلمرو زبانی: برزخ: فاصله میان دو چیز، جهان میان دنیا و آخرت / کبود: آبی سیر / دریغ: افسوس / زهره: یارا، جرئت / قلمرو ادبی: رود: نماد یا استعاره آشکار از شهروندان پاکدل / برزخ کبود: استعاره از بازه زمانی میان حکومت شاه و جمهوری اسلامی / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / رود، دریا: تناسب / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: در روزگار خودکامگان شهروندان آزاده و پاکدل بسیار بودند؛ امّا توان اجتماع کردن و گردهمایی نداشتند.

پیام: ممنوعیت آزادی خواهی و اجتماع

قلمرو زبانی: کویر: شوره زار، نمکزار / قلمرو ادبی: کویر سوخته: استعاره آشکار از حکومت ستم شاهی / سوخته: کنایه از بی بار و بر / خاک: مجاز از سرزمین / بهار: نماد شکوفایی و زندگی / بی بهار: مجاز از «همیشه زمستان» / علف: استعاره آشکار از شهروندان معمولی یا استعاره پنهان و جانبخشی / زیبا شدن: کنایه از خودنمایی و خودآرایی / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: ایران در روزگار خودکامگان همچون کویر سوخته و زمین بی بر و بار بود و حتا شهروندان معمولی نیز نمی‌توانستند پیشرفت کنند و خودی بنمایند.

پیام: اختناق جامعه

قلمرو زبانی: عمیق زمین: عمق زمین (ویژگی سبکی) / تو: منظور رهبر است / زمینه: بستر / قلمرو ادبی: بهار:‌ نماد شکوفایی و سرسبزی و زندگی / شانه بهار: اضافه استعاری، استعاره پنهان / ولی: ایهام (۱- امّا ۲- ولی فقیه) / / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: در این سرزمین خشک و بی بر و بار، بهار و روزگار شکوفایی مردم فرانمی‌رسید؛ نیز هیچ امیدی نبود که بی تو بهار شکوفایی از راه رسد.

پیام: بزرگداشت رهبر

قلمرو زبانی: صاف: پاکدل / هراس: ترس / قلمرو ادبی: دل: مجاز از شهروند / سنگ: استعاره آشکار از کارگزاران حکومت / آیینه: نماد پاکی و خوبی / دلها آیینه بود: تشبیه / تماشا شدن: کنایه از به چشم آمدن و شناخته شدن / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: شهروندان اگرچه پاکدل بودند؛ ولی از ترس کارگزاران خودکامه مانند آیینه‌‌ای زیبا بودند که می‌ترسیدند دیگران ایشان را شناسایی کنند.

پیام: اختناق حاکم بر کشور

قلمرو زبانی: چون: مانند / بغض: حالتی که شخص جلوی گریه خود را می‌گیرد / عقده: امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر می‌شود، گره / واشدن: باز شدن؛ واژه عامیانه / قلمرو ادبی: سر: مجاز از قصد / عقده: واژه آرایی / واشدن: کنایه از بر طرف شدن / صور خیال نو و جدید است.

بازگردانی: حرف عشق مانند عقده در گلو گیر کرده بود و اجازه بروز نداشت و همیشه سر به مهر بود و هیچ امیدی نبود که عشق جایگاه خود را در جامعه بیابد.

پیام: پنهان بودن عشق در روزگار خودکامگان

ب) بیت اوّل را تقطیع هجایی کنید و پس از تعیین وزن آن، یک اختیار شاعری زبانی و یک اختیار وزنی به کار رفته را مشخّص کنید.

خط عروضی: پیشَز تُ آب مَعنی یِ دَریا شُدَن نَداشت/ شَب ماندِ بودُ جُرئَتِ فَردا شُدن نَداشت

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت/ شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
پی شَز(از) تُآ ب مَع نی (نِ)یِ دَر یا شُدَن نَ داشت
شَب مان دِبو دُ  جُر ئَتِ فَر دا شُدَن نَ داشت
– –U U U U– –U-U  –
مَفعولُفاعِلاتُمفاعیلُفاعلن
مُستَفعِلُن مَفاعِلُ مُستَفعِلُن فعل

اختیار زبانی) حذف همزه: هجای دوم پایه آوایی نخست / تغییر کمیت: هجای هفتم مصراع نخست، اختیار وزنی) بلند بودن هجای پایان مصراع‌ها.

۵- متن زیر را از نظر قلمرو ادبی واکاوی کنید.

این تنگ عیشی برای او (مولوی) نوعی ریاضت نفسانی بود؛ ناشی از خسّت و خشک دستی نبود. از زندگی فقط به قدر ضرورت تمتّع می‌برد. بیش از قدر ضرورت را موجب دور افتادن از خط سیر روحانی خویش می‌یافت. (عبدالحسین زرین کوب) / عیش: زندگانی / ریاضت: رنج بری / خسّت: خسیس بودن / تمتّع: بهره مندی

قلمرو ادبی) این نثر از نمونه‌های شرح حال نویسی ادبیّات معاصر است؛ / آرایه‌های ادبی کم است (خشک دستی: کنایه از خسیس بودن) و متن بیشتر علمی است تا ادبی؛ نثر فنی و مصنوع نیست؛ زیرا سجع پردازی و تمایل به بهره گیری از واژگان دشوار، عبارات عربی و … در آن دیده نمی‌شود. جملات آن کوتاه، صریح و توصیف‌ها عینی، کوتاه، بیرونی و مشخص است. / قالب نوشته داستانی است و نثر پژوهشی و دانشگاهی.

علوم ۳ بیسترس
پی دی اف درس دهم علوم و فنون ادبی دوازدهم
Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا