آموزه چهاردهم: حملۀ حیدری

قلمرو زبانی: دلیران : پهلوانان / میدان: میدان جنگ؛ رزمگاه / گشوده: باز کرده / که: چه کسی / کینه: دشمنی / قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (رشته انسانی) / نظر: مجاز از چشم / کینه: مجاز از جنگ / نظر گشودن: کنایه از چشم انتظار بودن / کمر بستن: کنایه از آماده برای انجام کاری شدن / جناس همسان: که (۱- حرف پیوند۲- چه کسی) / واج‌آرایی «ک»

بازگردانی: پهلوانان همه منتظر بودند که چه کسی نبرد را می‌آغازد.

پیام: انتظار برای اقدام به جنگ

«عَمرو» و «عُمر»: هر دو اسم خاص اند. برای این که شکل نوشتاری آن‌ها با هم اشتباه نشود، به اوّلی یک حرف «و» می‌افزایند؛ امّا این «و» به زبان نمی‌آید.

قلمرو زبانی: سپهر: آسمان / ابرش: اسبی که دارای پوست خال دار یا رنگ به رنگ (به ویژه سرخ و سفید) است. در اینجا مطلق اسب منظور است./ برانگیختن: تحریک کردن (بن ماضی: برانگیخت، بن مضارع: برانگیز) / برافشاندن: پراکندن (بن ماضی: برافشاند، بن مضارع: برافشان) / قلمرو ادبی: عمرو، سپهر نبرد: تشبیه فشرده / گرد برافشاندن: کنایه از جولان دادن

بازگردانی: که ناگهان عمرو که در جنگاوری مثل آسمان بود، اسبش را به حرکت درآورد و همه جا را پر گرد و غبار کرد.

پیام: حمله دشمن به مسلمانان

قلمرو زبانی: چو: وقتی که / رزمگه:‌ مخفّف رزمگاه، میدان جنگ / قلمرو ادبی: آهنین کوه: استعاره از عمرو/ دشت، گشت: جناس ناهمسان اختلافی / رزمگه کوه فولاد گشت: تشبیه، اغراق

بازگردانی: وقتی که عمرو با اندام درشت و پوشیده از جنگ افزار به میدان آمد،  گویی که کوه فولادی میدان جنگ را فراگرفت.

پیام: شکوه عمرو

قلمرو زبانی: باستاد: بایستاد / همرزم: حریف ، هم نبرد / قلمرو ادبی: نفس کرد راست: کنایه از اینکه نفس تازه کرد / راست، خواست: جناسواره / واج‌آرایی «س»

بازگردانی: به میدان جنگ آمد و لحظه‌ای ایستاد و نفس تازه کرد؛ سپس حریف خواست.

پیام: هم رزم طلبیدن

قلمرو زبانی: حبیب: دوستدار، یار، از القاب رسول اکرم / قلمرو ادبی: نگه کرد بر روی مردان دین: کنایه از منتظر اقدام بودن / واج‌آرایی «ن»،  صدادار کوتاه «-ِ»

بازگردانی: دوست خداوند آفریدگار جهان (پیامبر) بر روی سپاهیان خود نگه کرد و منتظر اقدام مسلمانان بود.

پیام: درخواست پیامبر از مسلمانان برای جنگ با عمرو

قلمرو زبانی: گریبان: یخه / هوس: میل / را: رای اضافه گسسته / قلمرو ادبی: سر به گریبان فروبردن: کنایه از شرمندگی و ترس / جناس: سر، در / گریبان، سر: تناسب

بازگردانی: همه از ترس عمرو سر در یقه فرو برده بودند و هیچ کس میلی به نبرد با عمرو نداشت.

پیام: ترس مسلمانان از عمرو

قلمرو زبانی: طالب: خواهان / اژدها: مار / قلمرو ادبی: بازوی دین، شیر خدا: استعاره از حضرت علی (ع) / اژدها: استعاره از عمرو

بازگردانی: به جز حضرت علی (ع) که مایل به نبرد با عمرو بود.

پیام: داوطلب شدن حضرت علی

قلمرو زبانی: بر: پیش، نزد / مصطفی: برگزیده؛ منظور پیامبر است / بهر: برای / رخصت: اجازه / دستوری: رخصت، اجازه دادن/ قلمرو ادبی: بر، بهر: جناس ناهمسان افزایشی / دستوری ندید: حس‌آمیزی

بازگردانی: حضرت علی (ع) برای اجازه گرفتن از حضرت رسول با شتاب به سوی ایشان رفت؛ ولی پیامبر اجازه نداد.

پیام: اجازه جنگ ندادن به حضرت علی

قلمرو زبانی: اعلام: آگاهانیدن / امتناع می‌کند: سرباز زدن / مُلک: فرمانروایی / قلمرو ادبی: لشکر: مجازاً لشکریان / ریختن خون: کنایه از کشتن

قلمرو زبانی: هژبر: شیر / ژیان: خشمناک، خشمگین/ به پیشش برآمد: جلویش درآمد / قلمرو ادبی: هژبر: استعاره از حضرت علی (ع) / رو کرد: کنایه از حرکت کرد / رو، جو: جناس ناهمسان؟

بازگردانی: عمرو به حضرت علی (ع)، آن شیر خشمگین رو کرد و حضرت علی (ع) جلویش درآمد.

پیام: رویارویی علی و عمرو

قلمرو زبانی: کین: کینه، دشمنی / قلمرو ادبی: سوی و روی: جناس ناهمسان اختلافی / در صلح: اضافه تشبیهی یا اضافه استعاری / در صلح بستن: کنایه از اینکه جایی برای آشتی نگذاشتند

بازگردانی: با دلی پر از دشمنی به سوی هم تاختند و جای آشتی نگذاشتند.

پیام: اقدام به جنگ

قلمرو زبانی: فلک: آسمان / سهم: ترس / باختن: از دست دادن / سهمگین: هراس انگیز، ترس آور/ قلمرو ادبی: فلک رنگش را باخت: جانبخشی، کنایه از ترسیدن  / شیر، پلنگ: تناسب / جنگ، رنگ: جناس ناهمسان اختلافی / واج‌آرایی: «گ» / اغراق: فلک از سهم آن جنگ رنگ باخت / واژه‌آرایی: جنگ

بازگردانی: جنگ آن قدرسهمگین بود که آسمان رنگ باخته بود، حق هم داشت؛ زیرا جنگ شیر و پلنگ بسیار ترسناک است.

پیام: سهمگین بودن صحنه جنگ

قلمرو زبانی: برافراخت: بلند کرد (بن ماضی: افراخت، بن مضارع: افراز) / شاخ: شاخه / قلمرو ادبی: سیه روز: کنایه از  بدبخت، برگشته بخت / بازو: مجاز از دست / بازو چو شاخ درخت: تشبیه / واج‌آرایی «خ»، «ت»

بازگردانی: نخست عمرو بدبخت و تیره روز، دست خود را مانند شاخه درخت بالا برد.

پیام: اقدام به شمشیر زدن عمرو

قلمرو زبانی: علم: پرچم (هم آوا← الم: درد) / قلمرو ادبی: شیراله: استعاره است از حضرت علی (ع) / علم کرد: کنایه از بلند کرد / اژدها: استعاره از عمرو / عیب قافیه (رشته انسانی)/ سپر، سر: جناسواره / بر، سر: جناس ناهمسان / علم کرد:‌ کنایه از اینکه بالا برد / تناسب: سپر، شمشیر

بازگردانی: حضرت علی (ع) سپرش را بالا آورد و عمرو دوباره شمشیرش را بالا برد.

پیام: دفاع حضرت علی

قلمرو زبانی: خاییدن: جویدن، به دندان نرم کردن / دندان کین: اضافه اقترانی / قلمرو ادبی: پا بر زمین فشردن: کنایه از پایداری / چون کوه: تشیبه / دندان به دندان خاییدن: کنایه از خشم / جانبخشی: مانند کوه پایش را بر زمین فشرد / واژه آٰرایی: دندان

بازگردانی: حضرت علی (ع) مانند کوه، خشمگینانه پایداری ورزید.

پیام: خشمگین شدن حضرت علی

قلمرو زبانی: چو: هنگامی‌که / نمودن: نشان دادن(بن ماضی: نمود؛ بن مضارع: نما) / شاهد: زیبارو / قلمرو ادبی: شاهد آرزو: اضافه تشبیهی /  ننمود رخ شاهد آرزو: کنایه است از جلوه گری نکردن (ناکامی) / دو، سو: جناسواره

بازگردانی:  چون هیچ جنگجویی از این حمله، نتیجه‌ای نگرفت، دوباره به هم حمله ور شدند.

پیام: بی نتیجه بودن جنگ

قلمرو زبانی: نهادن: قرار دادن (بن ماضی: نهاد؛ بن مضارع: نه) / آوردگاه: میدان جنگ، نبردگاه / کم: کمتر / قلمرو ادبی: زمین، زمان: مجاز از زمینیان / زمین، زمان: جناس ناهمسان اختلافی

بازگردانی: چنان جنگی در میدان نبرد پدید آوردند که اهل زمین و زمان چنین میدانی را به یاد ندارند.

پیام: سهمگین بودن صحنه جنگ

قلمرو زبانی: بس: بسیاری / بردمید: بلند شد / هر دو: علی و عمرو / نظر: دید / قلمرو ادبی: اغراق

بازگردانی: از بسیاری گرد و خاکی که بلند شده بود، هر دو پهلوان از نظرها ناپدید گشتند.

پیام: برخاستن گرد و خاک

قلمرو زبانی: لخت لخت: پاره پاره / حذف «بود» به قرینه معنایی /  قلمرو ادبی: سر و روی: تناسب / قبا: نوعی جامۀ جلو باز که دو طرف جلو آن با دکمه بسته می‌شود./ چاک، خاک: جناس / واژه‌آرایی: لخت، چاک

بازگردانی: جامۀ ایشان پاره پاره شده و سر و رویشان پر از گرد و خاک بود.

پیام: شدت درگیری

قلمرو زبانی: ماهر: ورزیده / ضرب: زدن، کوفتن / حرب: جنگ / قلمرو ادبی: ضرب: مجاز از جنگ و زدوخورد / حرب: مجازاً ابزار جنگی؛ مانند شمشیر، خنجر، نیزه و … / ضرب، حرب: جناس ناهمسان اختلافی / اغراق (هفتاد ابزار جنگی)

بازگردانی: آن دو جنگجو که هنر جنگ می‌دانستند، هفتاد گونه جنگ افزار را به کار بردند؛ ولی هیچ یک اثرگذار نبود.

پیام: به کار بردن همه گونه جنگ افزار

قلمرو زبانی: غضنفر: شیر / وصی: جانشین / نبی: پیامبر / نهنگ: سیاه سر؛ تمساح / یم: دریا / قلمرو ادبی: غضنفر: استعاره از حضرت علی (ع)/  نهنگ: استعاره از علی / یم قدرت: اضافه تشبیهی / نهنگ، یم: تناسب / موقوف المعانی

بازگردانی: شیر شجاع ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق، حضرت علی (ع)،

قلمرو زبانی: ساختن: درست کردن (بن ماضی: ساخت؛ بن مضارع: ساز) / قلمرو ادبی: خشم، چشم: جناس ناهمسان اختلافی / چشم: مجاز از نگاه / زهر چشم: اضافه استعاری، کنایه از نگاه تند / کارش ساخته شد: کنایه از اینکه کارش به پایان رسید و تمام شد

بازگردانی: چنان از روی خشم به چهره دشمن نگاه کرد که عمرو از زهر چشم کارش ساخته شد.

پیام: نگاه گیرای حضرت علی

قلمرو زبانی: برافراخت: بلند کرد(بن ماضی: برافراخت؛ بن مضارع: برافراز)  / پی: به دنبال / قلمرو ادبی: خبیرگشا: تلمیح / خیبر: مجاز از در دروازه قلعه خیبر / سر: مجاز از گردن / پا فشردن: کنایه از پافشاری کردن / پی: در معنی پا، ایهام تناسب

بازگردانی: بازگردانی: علی دست نیرومند خیبرگشای خود را بلند کرد و در ایستاد تا عمرو را نیست و نابود کند.

پیام: اقدام برای کشتن عمرو

قلمرو زبانی: شاه دین: منظور حضرت علی (ع) است / بینداخت: بزد / قلمرو ادبی: واج‌آرایی «ن»

بازگردانی: حضرت علی (ع) با نام خدای جهان آفرین با شمشیرش ضربه‌ای به عمرو زد.

پیام: شمشیر زدن حضرت علی

قلمرو زبانی: چو: چون، هنگامی‌که / راندن: زدن / خصم: دشمن / تیغ: شمشیر / دست دریغ: اضافه همراهی (اقترانی) / قلمرو ادبی: به سر کوفتن: کنایه از اظهار  اندوه و ناراحتی کردن / سر، دست: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج‌آرایی «ر»

بازگردانی: هنگامی‌که حضرت علی (ع) بر دشمن شمشیر کشید، شیطان دو دست افسوس بر سر کوبید و ناامید شد.

پیام: ناامیدی شیطان از پیروزی

قلمرو زبانی: تپیدند: بی قراری و اضطراب نمودن، لرزیدن از ترس/ فرنگ: باخترزمین به ویژه اروپا / قلمرو ادبی: رنگ پریدن: کنایه از ترسیدن / رخ کفر: تشخیص / اغراق / بت خانه تپیدند: تشخیص / فرنگ، رنگ: جناس ناهمسان افزایشی

بازگردانی: کافران و بت پرستان هند بسیار ترسیدند و بتخانه‌های اروپا از هراس به خود لرزیدند.

پیام: هراسیدن بی دینان روی زمین

قلمرو زبانی: غضنفر: شیر / بی سر تنش: تن بی ارزش / مرجع «ش»: عمرو / جهش ضمیر: بی سر تنش (تن بی سرش)/ قلمرو ادبی: غضنفر: استعاره از علی / از پای در آوردن: کنایه از تباه کردن / سر، پا، تن: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج‌آرایی «ر»

بازگردانی: حضرت علی (ع) شمشیر بر گردن عمرو زد و سرش را از تن بی ارزشش جدا کرد.

پیام: کشته شدن عمرو

قلمرو زبانی: دم: لبه / تیغ: شمشیر / چون: هنگامی‌که / گام: قدم / قلمرو ادبی: گردن، سر، گام، تن: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج‌آرایی «ر» / اغراق: سر عمرو صد گام دورتر افتاد / صد: مجاز از بسیار و زیاد

بازگردانی: وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر افتاد.

پیام: کوبه سهمگین حضرت علی

قلمرو زبانی: ژنده: بزرگ، عظیم، گنده / قلمرو ادبی: ژنده فیل: استعاره از عمرو / غلتیدن در خاک: کنایه از شکست خوردن و مردن / بر دست بوسه زدن:‌ کنایه از بزرگ داشتن

بازگردانی: هنگامی‌که آن قهرمان درشت اندام به دست حضرت علی (ع) کشته شد، جبرئیل دستان حضرت علی (ع) را بوسید.

پیام: سپاس گزاری جبرئیل از علی

برگه آموزگاری و تدریس
سعید جعفری

اسب (ابرش)                         اجازه (دستوری)                                           شیر)غضنفر(

غضنفر – خصم – دریغ – وصیّ.

۲۱- چنان دید بر روی دشمن ز خشم  /  که شد ساخته کارش از زهر چشم

چنان: هسته / روی دشمن← هسته: روی / خشم← هسته: خشم /  کارش← هسته: کار / زهر چشم← هسته: زهر

ژنده فیل: استعاره از عمرو / غضنفر: استعاره از حضرت علی

دندان به دندان خاییدن: کنایه از خشمگین شدن  /  رنگ باختن: کنایه از ترسیدن

■ پرید از رخ کفر در هند رنگ  /  تپیدند بت خانه‌ها در فرنگ                                ■ فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ 

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا