آموزه هشتم: در کوی عاشقان

مولانا
مولانا

قلمرو زبانی: ملقّب:‌ برنامیده / هراس: ترس / ایّام: ج یوم؛ روزها/ بدرود: خداحافظی / اسرار: رازها (شبه هم آوا← اصـرار: پافشاری) / قلمرو ادبی: بدرود گفت: کنایه از وانهادن / آتش در سوختگان عالم زند: کنایه از شیفته خود کردن / سوخته: کنایه از عاشق

قلمرو زبانی: مناسک: جمعِ مَنسِک، اعمال عبادی، آیین‌های دینی  / آوازه: شهرت / تقوا: پرهیزگاری / فضل: هنر / روم: ارض روم، ترکیه فعلی / مقامات: جایگاه معنوی / طالب: خواهان / روانه شد: رهسپار شد / شهریار: شاه/ دیار: سرزمین/ تاخت و تاز: حمله /  بصیرت: بینش/ نواحی: ج ناحیه (هم آوا؛ نواهی: نهی شده‌ها، محرمات) / گزیدن: انتخاب کردن / قلمرو ادبی: به سر بردن: کنایه از گذراندن / بر کنار بودن: کنایه  

قلمرو زبانی: اصـرار: پافشاری (شبه هم آوا← اسرار: رازها)/ مرید: شاگرد، پیرو/ مجالس:‌ ج مجلس /  وعظ: اندرز، پند دادن / عازم: رهسپار، راهی / اندوخت: جمع کردن (بن ماضی: اندوخت، بن مضارع: اندوز)/ معرفت: شناخت / آموخت: یاد گرفتن / بازآمد: بازگشت / شریعت: شرع، آیین، راه دین، مقابلِ طریقت / محضر: محلّ حضور، بارگاه / قلمرو ادبی: محضر: مجازاً مجلس درس یا مجلسی که در آن، سخنان قابل استفاده گفته می‌شود.

قلمرو زبانی: ایّام:‌ روزها /  زهد: پارسایی، پرهیزگاری / متفّق: همسو، هم‌عقیده، موافق / نمایان: آشکار / علوم: ج علم / معارف: ج معرفت / مشایخ: ج شیخ؛ پیر / قلمرو ادبی:  آفتاب عشق: اضافه تشبیهی؛ استعاره از شمس تبریزی / شمسِ حقیقت: اضافه تشبیهی؛ استعاره از شمس تبریزی

قلمرو زبانی: عارف: مردا خدا / در طلب: خواهان / مرشد: آن که مراحل سیروسلوک را پشت سر گذاشته و سالکان را راهنمایی و هدایت می‌کند؛ مُراد، پیر، مقابلِ مُرید و سالک / خلوت: تنهایی، دوری از مردم / وعظ: اندرز، پند دادن / قلمرو ادبی: درِ خانه بر … بست: کنایه از گوشه گزینی / زانو زد: کنایه

قلمرو زبانی: معارف: ج معرفت / مرید: شاگرد / علما: ج عالم / زاهد: پارسا / ملامت: سرزنش / هیاهو: غوغا / پُرسوز و گداز: پر تب و تاب، سوزنده / تکاپو: کوشش / غیبت: نبود /روانه کرد: راهی شد / قلمرو ادبی: مولانا آن چنان …، غرق شد: استعاره پنهان / غزل‌های گرم: حس‌آمیزی / سرگرم می‌کرد: کنایه از مشغول کردن / پژمردگی: استعاره پنهان

قلمرو زبانی: حریف: دوست / آخر: سرانجام / صنم: بت / گریزپا: فراری / قلمرو ادبی: صنم: استعاره از معشوق زیبارو، شمس / واج‌آرایی «ر»

بازگردانی: ای دوستان بروید و یار ما را بکـشید و بیاورید. سرانجام آن دلبر فراری را نزد من آورید.

پیام: طلب یار

قلمرو زبانی: زرین: طلایی / خوب: زیبا / خوش لقا: زیبارو، خوش سیما / لقا: دیدار / قلمرو ادبی: ترانه‌های شیرین: حس‌آمیزی / مه: ماه، استعاره از دلبر.

بازگردانی: با ترانه‌های شیرین و بهانه‌های خوب، دلبر زیبای خوش چهره ام را که همچون ماه است، سوی خانه بکشید.

پیام: طلب یار

قلمرو زبانی: دم: نفس / مکر: فریب / فریفتن: گول زدن (بن ماضی: فریفت، بن مضارع: فریب) / قلمرو ادبی: دم: مجاز از لحظه / گر، دگر: جناس ناهمسان

بازگردانی: اگر او وعده بدهد و بگوید که لحظه‌ای دیگر می‌آیم، همۀ وعده‌هایش فریب باشد او شما را می‌فریبد.

پیام: گریز دلبر از دلشده

قلمرو زبانی: پیک‌: نامه بر/ پی درپی: پیوسته / احوال: ج حال؛ اوضاع / مرید: شاگرد / برخاست: اقدام کردن(بن ماضی: برخاست، بن مضارع: برخیز)/ ناگزیر: ناچار / بی تابی: بی قراری / قلمرو ادبی: دل از جایی برکندن: کنایه از «قطع علاقه کردن»/ بر سر او آمده: مجاز از وجود

قلمرو زبانی: همدم: مونس / افغان: آه و ناله / زاری: گریه و ناله / کوی: کوچه / برزن: محله / اصرار: پافشاری / ارشاد: راهنمایی / مشتاق: خواهان / از سر گرفت: دوباره آغازید / همّت: یاری / همدمی: همنشینی / گران‌بها: ارزشمند / دستار: سربند / قلمرو ادبی:

قلمرو زبانی: سرودن: شعر گفتن/اواخر: ج آخر / جذّاب: گیرا / سیرت: رفتار / ستودۀ: پسندیده / سرآمد: برتر؛ برگزیده/ طعن: سرزنش / ناسزا: دشنام / حُسن خُلق: خوشرفتاری / شیفته: عاشق / قلمرو ادبی: یک رنگی: کنایه از « دوستی صادقانه» / جواب تلخ: حس‌آمیزی / نرمی: مجاز ازلطف و مهربانی

قلمرو زبانی: نفس: دم / فلک: آسمان / عزم: قصد / راست: را است / را: نشانه دارندگی و مالکیت / قلمرو ادبی: نفس: مجاز از لحظه / چپ و راست: تضاد، مجاز از هر سو  / «راست» نخست و دوم: جناس همسان

بازگردانی: هر لحظه آواز عشق  از چپ و راست می‌رسد. ما به آسمان می‌رویم؛ چه کسی عزم تماشا دارد.

پیام: فراگیری عشق

قلمرو زبانی: فلک: آسمان / یار: دوست / ملک: فرشته / جمله: همگی / قلمرو ادبی: قافیه میانی (رشته انسانی) / فلک، ملک: جناس ناهمسان / ما، جا: جناس ناهمسان / تلمیح به روز الست.

بازگردانی: ما قبلا در آسمان بوده‌ایم یار فرشته بوده‌ایم. باز همگی همان جا می‌رویم؛ زیرا آن جا شهر ماست.

قلمرو زبانی: رو: برو / نهادن: گذاشتن (بن ماضی: نهاد، بن مضارع: نه) / بالین: بالش، بستر / خراب: عاشق، خراب عشق /قلمرو ادبی: رو سر بنه به بالین: کنایه از این که بخواب / خراب: عاشق / شب­گرد: شبرو، شب­زنده دار

بازگردانی: برو بگیر بخواب، تنها مرا رها کن. منی را که عاشق،  شب­زنده دار و دچار عشقم ترک کن.

قلمرو زبانی: کان: که آن / «را» نخست: به معنای دارندگی /دوا نباشد: کنایه از این که درمان ندارد / دوا کن: درمان کن / قلمرو ادبی: پرسش انکاری / واج‌آرایی «ر» / واژه‌آرایی: درد، دوا

بازگردانی: درد عشق، دردی است که جز مردن درمانی ندارد. پس من چگونه بگویم که درد من را دوا کن.

قلمرو زبانی: دوش: دیشب / کوی: کوچه / اشارت: اشاره / عزم: قصد / قلمرو ادبی: کوی عشق: اضافه تشبیهی / عزم سوی ما کن: کنایه از این که زمان مردنت فرارسیده است.

بازگردانی: دیشب در خواب پیری را در کوچه عشق دیدم. با دست به من اشارت کرد که به سوی ما بیا و زمان مردنت فرارسیده است.

قلمرو زبانی: تشییع: همراهی و مشایعت کردن جنازه تا گورستان / مرثیه: سوگ‌سروده / قلمرو ادبی: این جهان به جهان آخرت سفر کرد: کنایه از اینکه درگذشت / خُرد و بزرگ: تضاد

قلمرو زبانی: گمان مبر: گمان نکن / چو: هنگامی که /قلمرو ادبی: درد این جهان: کنایه از علاقه به این جهان.

بازگردانی: در ‌روز مرگ هنگامی‌که تابوت من روان است و من مرده باشم؛ گمان مکن که من عشق به این جهان دارم.

قلمرو زبانی: مَگِریْ: گریه نکن / دریغ: افسوس /قلمرو ادبی: دیو: شیطان / به دام دراُفتادن: کنایه از اسیر شدن.

بازگردانی: برای من تو گریه نکن و مگو: « افسوس! افسوس!». اسیر دیو می‌شوی؛ اسیر شیطان شدن تو حیف است.

قلمرو زبانی: رُستن: روییدن (بن ماضی: رست، بن مضارع: روی) / قلمرو ادبی: پرسش انکاری / دانه انسان: اضافه تشبیهی

بازگردانی: کدام دانه در زمین فرورفت که پس از آن نرویید؟ چرا گمان می‌کنی انسان پس از مرگ رشد نمی‌کند و نابود می‌شود؟!

خطیب / اسرار / مناسک / بصیرت / اصرار(شبه هم آوا← اسرار: رازها)  / عازم / نواحی / بهره / سیر / سفر / غضب / هیاهو / برخاستند /  پرغوغا / عزم / افغان / برزن / درخواست / سیرت / مرثیه / خُرد و بزرگ /«مرثیه و سوگواری / خُرد و بزرگ / درخواست و طلب / افغان و زاری / غوغا و هیاهو / سفر و حضر / نواحی هجرت / اخلاق و سیرت / اسرارنامه عطار»

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا