الدَّرسُ الأوَّلُ: مِن آیاتِ الأخلاقِ

ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ

غیبت

اى کسانى که ایمان آورده اید، نباید گروهی به گروه ریشخند زنند، شاید آنان نزد خدا از اینان بهتر باشند،

 وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ

و نباید زنانى به زنانِ دیگر ریشخند زنند، شاید ایشان نزد خدا از اینان بهتر باشند،

وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ                 

و از یکدیگر عیب­ نگیرید و به یکدیگر لقب‌های زشت ندهید. آلوده شدن به گناه [یاد کردن مردم به بدى] پس از ایمان آوردن آنان بد است،

وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛

و کسانى که [از این گناهان] توبه نکردند، ایشان ستمکارند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛

اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که (همانا) برخی از گمان‌ها گناه است،

وَ لَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ﴾

و جاسوسی نکنید و نباید برخی، غیبت برخی دیگر را کنند. آیا یکى از شما دوست دارد گوشت برادرش را که مرده است بخورد؟ آن را ناپسند می‌دارید و از خدا پروا کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

قَدْ یکونُ بَینَ النّاسِ مَنْ هوَ أَحْسَنُ مِنّا، فَعَلَینا أَنْ نَبتَعِدَ عَنِ الْعُجْبِ وَ أنْ لا نذْکُرَ عُیوبَ الْآخَرینَ بِکَلامٍ خَفی أَوْ بِإشارَهٍ.

گاهی میان مردم کسی هست که از ما بهتر است، پس باید از خودپسندی دوری کنیم و عیب‌های دیگران را با سخنی پوشیده، یا با اشاره یاد نکنیم.

فَقَدْ قالَ أَمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلی «أکبرُ العیب أن تَعیب ما فیکَ مِثلُهُ».

امیر مؤمنان علی فرموده اند: بزرگترین عیب آن است که عیبی را بجویی که مانند آن در خودت هست.

تَنصَحُنا الْآیهُ الأولی وَ تَقولُ: لا تَعیبُوا الْآخَرینَ وَ لا تُلَقِّبوهُم بِأَلقابٍ یکرَهونَها.

آیهٔ نخست، ما را اندرز می‌دهد و می‌گوید: عیب­جویی دیگران را نکنید و به آنان لقب‌هایی که ناپسند می‌دارند ندهید.

بِئسَ الْعَمَلُ الْفُسوقُ! وَ مَن یفعَلْ ذلِکَ فَهوَ مِنَ الظّالِمینَ.

آلوده شدن به گناه بد است و هر کس چنین کند در این صورت از ستمگران است.

إذن فقد حَرّم الله تَعالی فی هاتَینِ الْآیتَینِ:

بنابراین، خدای بلندمرتبه در این دو آیه حرام ساخته است:

الإسْتِهزاءَ بِالْآخَرینَ، وَ تَسْمیتَهُم بالأسماء الْقَبیحَهِ.

ریشخند زدن به دیگران را، و نامیدن­شان با نام‌های زشت را.

سوءَ الظَّنِّ، وَ هوَ اتِّهامُ شَخصٍ لِشَخصٍ آخَرَ بِدونِ دَلیلٍ مَنطِقی.

بدگمانی را، و آن، اتهام زدن کسی به کسی دیگر بدون دلیلی منطقی است.

اَلتَّجَسُّسَ، وَ هوَ مُحاوَلَهٌ قَبیحَهٌ لِکَشفِ أَسرارِ النّاسِ لِفَضْحِهِم

جاسوسی را، و آن، تلاشی زشت برای آشکار ساختن رازهای مردم برای رسوا کردنشان است

وَ هوَ مِنْ کَبائِرِ الذُّنوبِ فی مَکتَبِنا وَ مِنَ الْأَخلاقِ السَّیئَهِ.

این کار در آیین ما از گناهان بزرگ است؛ همچنین از اخلاق بد به شمار می‌رود.

و الغیبه، وَ هی مِن أَهَمِّ أَسبابِ قَطعِ التَّواصُلِ بَینَ النّاسِ.

غیبت را، و آن از مهم­ترین دلیل‌های قطع ارتباط، میان مردم است.

سَمّی بَعْضُ الْمُفَسِّرینَ سورَهَ الْحُجُراتِ الَّتی جاءَتْ فیها هاتانِ الْآیتانِ بِسورَهِ الأخلاق.

برخی از مفسران، سورهٔ حجرات را که در آن این دو آیه آمده، سورهٔ اخلاق نامیده اند.

لغات من آیات الأخلاق
لغات درس یکم عربی یازدهم

عَیِّن الصَّحیحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرس. (درست و نادرست را با توجه به متن درس شناسایی کن.)

۱- سَمَّی بَعضُ الْمُفَسِّرینَ سورَهَ الْحُجُراتِ بِعَروسِ الْقُرآنِ.   (برخی از تفسیرگران سوره حجرات را عروس قرآن نامیده‌اند.)

۲- حَرَّمَ الله فی هاتَینِ الْآیتَینِ الِإسْتِهْزاءَ وَ الْغیبَهَ فَقَطْ. (خداوند در این دو آیه فقط ریشخند زدن و غیب را حرام کرده است.)

۳- اَلْغیبَهُ هی أَنْ تَذْکُرَ أَخاکَ وَ أُختَکَ بِما یکْرَهانِ. (غیبت آن است که از برادرت و خواهرت درباره آنچه ناپسند می‌دارند، یادی کنی.)

۴- إنّ الله ینْهَی النّاسَ عَنِ السُّخْریهِ مِنَ الْآخَرینَ. (همانا خداوند مردم را از مسخره کردن دیگران بازمی دارد.)

۵- اَلسَّعْی لِمَعرِفَهِ أَسرارِ الْآخَرینَ أَمرٌ جَمیلٌ. (کوشش برای آگاهی از رازهای دیگران کار زیبایی است.)

إعلَموا= بدانید

saeedjafari
jafarisaeed

اِسْمُ التفضیل و اسْمُ المَکان

اسم تفضیل مفهوم برتری دارد و در زبان عربی بر وزن «أَفْعل» است.

اسم تفضیل معادل «صفت برتر» و«صفت برترین» در زبان فارسی است؛ مثال: کبیر: بزرگ؛ أَکبَر: بزرگ تر، بزرگ ترین / حسن: خوب، أحسن: خوب تر، خوب ترین

آسیا أکبرُ مِن أوروبا. آسیا بزرگ تر از اروپا ست.

آسیا أکبرُ قاراتِ العالم. آسیا بزرگ ترین قاره‌های جهان است.

آسیا أکبرُ قارهٍ فِی العالم. آسیا بزرگ ترین قاره در جهان است

جبلُ دماوند أعلی مِن جَبل دنا. کوه دماوند بلندتر از کوه دناست

جبلُ دماوند أعلی جِبال إیران. کوه دماوند بلندترین کوه‌های ایران است.

جبلُ دماوند أعلی جَبل فی إیران. کوه دماوند بلندترین کوه در ایران است.

بزرگ ترین عیب آن است که [از کسی] عیبی بگیری که مانندِ آن در خودت هست.

أعلی: بلندتر، بلندترین / أغلی: گران تر، گران ترین / أحبّ: محبوب تر، محبوب ترین / أقلّ: کمتر، کمترین

مؤنث اسم تفضیل بر وزن «فُعلی» می‌آید؛ مثال: فاطمه الکبری: فاطمۀ بزرگ تر، زینب الصُغری: زینب کوچک تر

اسم تفضیل در حالت مقایسه بین دو اسم مؤنث معمولا بر همان وزن «أَفعَل» می‌آید؛ مثال: فاطِمهُ أکبرُ مِن زینب.

غالبا جمع اسم تفضیل بر وزن «أفاعِل» است؛ مثال: إذا مَلکَ الأراذِل هَلکَ الأفاضِل. (أراذل جمع أرذل و أفاضل جمع أفضل است.)

هرگاه اسم تفضیل همراه حرف جرّ «مِن» بیاید (أَفعَلُ مِن …)، معنای «برتر» دارد؛ مثال: هذا أکبرُ مِن ذاک. = این از آن بزرگ تر است. و هر گاه اسم تفضیل مضاف واقع شود، معنای «برترین» دارد؛ مثال: سورهُ البَقره أکبرُ سورهٍ فِی القُرآن. = سورۀ بقره بزرگ ترین سوره در قرآن است.

گوشزد۱: «آخَر» و مؤنثش «أُخْری» (هر دو به معنای «دیگر») اسم تفضیل اند.

گوشزد۲: ساختار «ما أَفْعَل» برای تعجب است و اسم تفضیل نیست؛ مانند: ما أجْمَل غاباتِ مازندران: جنگل های مازندران چه زیباست!

گوشزد۳: برخی رنگ‌ها بر وزن «أَفْعَل» می‌آیند و اسم تفضیل نیستند؛ مانند: أَبیَض: سپید.

اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ: تَرجِمِ الأحادیثَ التّالیهَ، ثُمَّ ضَعْ خَطّاً تَحتَ اسْمِ التَّفضیلِ. (خودت را بیازما: حدیث‌های زیر را به فارسی برگردان؛ سپس خطی را زیر اسم تفضیل بگذار[بکش].)

۱- سُئِلَ رَسولُ اللهِ: من أحَبُّ النّاسِ إلَی اللهِ. قال: أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ.

(از پیامبر پرسیده شد: چه کسی دوست داشتنی ترین مردم نزد خداوند است. او گفت: سودمنترین مردم برای مردم.)

۲- أحسَنُ زینَهِ الرَّجُلِ السَّکینَهُ مَعَ إیمانٍ.   (بهترین زیور مرد آرامش با ایمان است.)

۳- أفضلُ الأعمال الکسبُ مِن الحَلال. (رسول الله)   (برترین کارها کسب از راه حلال است.)

دو کلمه «خَیر» و «شَرّ» علاوه بر اینکه به معنای «خوبی» و «بدی» هستند، می‌توانند به معنای اسم تفضیل نیز بیایند؛ در این صورت، معمولاً بعد از آن حرف جرّ «مِنْ» است، یا به صورتِ «مضاف» می‌آید؛ مثال:

۱- خَیرٌ مِنَ الْخَیرِ فاعِلُهُ، و أجمَلُ مِنَ الْجَمیلِ قائِلُهُ. = بهتر از خوبی انجام دهنده اش است و زیباتر از زیبا گوینده اش می باشد.

۲- شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یعْتَقِدُ الأمانه و لا یَجتَنبُ الخیانَه. (أمیر المؤمنین علی)

بدترین مردم کسى است که پایبند به امانت نباشد و از خیانت دورى نکند.

۳- خَیرُ الأُمورِ أوسَطها. (أمیر المؤمنین علی) بهترین کارها میانه ترین آنهاست.  ۴- حَی علی خَیرِ العَمل. به سوی بهترین کار بشتاب.         

۱- اَلرَّجُل: انسان، مرد ۲- اَلسَّکینَه: آرامش ۳- حَیَّ: بشتاب

اسم تفضیل
saeedjafari
jafarisaeed

اخْتَبِرْ نَفْسَکَ: تَرجِمِ العِباراتِ التّالیهَ. (خودت را بیازما؛ عبارت‌های زیر را به فارسی برگردان.)

۱- ﴿… رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیرُ الراحِمین﴾ المؤمنون: ۱۰۹

(پروردگارا؛ ما ایمان آوردیم؛ پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین رحم کنندگانی.)

۲- خیرُ إِخْوانِکُمْ مَنْ أَهْدَى إِلَیکُمْ عُیوبِکم. (رسول الله)

(بهترین برادرانتان کسی است که عیب‌هایتان را به شما پیش‌کش کرد.)

۳- ﴿ لَیلهُ الْقَدْرِ خَیر مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴾ القدر: ۳

(شب قدر از هزار ماه بهتر است.)

۴- مَن غَلبَت شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهوَ شَرٌّ مِن البَهائِم.

(هر کس شهوتش بر خردش چیره شد، پس او از چارپایان بدتر است.)

۵- شرُّ الناس ذو الْوَجْهَینِ.(بدترین مردم انسان دوروست.)

۱- أهدی: هدیه کرد ۲- غلبَت: چیره شد

اسم مکان بر مکان دلالت دارد و بیشتر بر وزن مَفْعَل و گاهی بر وزن مَفْعِل و مَفْعَله است؛ مثال:

مَلعب: ورزشگاه؛                              مَطعَم: رستوران                      مَصنَع: کارخانه؛                     مَطبخ: آشپزخانه

موقف: ایستگاه؛                                مَنزِل: خانه؛                           مَکتبه: کتابخانه؛                     مَطبعه: چاپخانه

 جمع اسم مکان بر وزن «مَفاعِل» است؛ مانند: مَدارِس، مَلاعب، مَطاعم و مَنازل.

موارد دامدار: مَزارع: مَزرعه­ ها؛ مُزارِع: کشاورز / مَدرَس: کلاس؛ مُدَرِّس: آموزگار

اخْتبِرْ نَفْسَکَ: تَرجِمِ الآیتَینِ وَ العِبارَهَ، ثمَ عَینِ اسْمَ المَکانِ وَ اسْمَ التفَّضیلِ. (خودت را بیازما: آیه و عبارت را ترجمه کن؛ سپس اسم مکان و اسم تفضیل را شناسایی کن.)

۱ -﴿… وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ…﴾ النحل: ۱۲۵

(و با بهترین طریق با ایشان مناظره کن؛ همانا خدای تو (عاقبت حال) کسانی را که از راه او گمراه شده اند بهتر می‌داند.)   اسم تفضیل: أَحْسَنُ؛ أَعْلَمُ

۲- ﴿وَ الْآخِرَهُ خَیرٌ وَ أبقی﴾   (و آخرت بهتر و پایدارتر است.) اسم تفضیل: خَیرٌ؛ أبقی

۳- کانت مَکتبه جندی سابور فی خوزستان أکبرُ مَکتبهٍ فِی العالم القَدیم.

(کتابخانه گندی شاپور در خوزستان بزرگترین کتابخانه در جهان کهن بود.) اسم مکان: مَکتبه / اسم تفضیل: أکبَر

۱- جادل: ستیز کن ۲- ضلَّ: گمراه شد

سعیدجعفری
جعفری سعید
سعید جعفری
سعید جعفری

در گروه‌های دو نفره شبیه گفت وگوی زیر را در کلاس اجرا کنید.

حوار = گفتگو

اَلزّائِرَهُ الْعَرَبیهُ= دیدارگر عربیبائِعُ الْمَلابِسِ= فروشنده جامه
سَلامٌ عَلَیکُم.= درود بر شما.عَلَیکُمُ السَّلامُ، مَرحَباً بِکِ.= درود بر شما. خوش آمدید.
کَم سِعرُ هذَا الْقَمیصِ الرِّجالی؟= بهای این پیراهن مردانه چند است؟سِتّونَ أَلْفَ تومان.= شصت هزار تومان
أُریدُ أَرخَصَ مِن هذا. هذِهِ الْأسَعارُ غالیهٌ.= ارزان تر از این می‌خواهم. این قیمت‌ها گران است.عِندَنا بِسِعْرِ خَمسینَ أَلْفَ تومان. تَفَضَّلی اُنظُری. = قیمت پنجاه هزار تومان نیز داریم. بفرما؛ نگاه کن.
أَی لَوْنٍ عِندَکُم؟ = چه رنگی دارید؟أَبیضُ وَ أَسوَدُ وَ أَزرَقُ وَ أَحمَرُ وَ أَصفر و بَنَفسَجی. = سفید، سیاه، آبی، قرمز، زرد و بنفش.
بِکَم تومان هذِهِ الْفَساتینُ؟= این پیراهن‌های زنانه چند است؟تَبدَأُ الْأسَعارُ مِن خَمْسَهٍ وَ سَبْعینَ أَلفا إلی خَمسَهٍ و ثَمانینَ أَلْفَ تومان.= قیمت‌ها از هفتاد و پنج هزار تومان آغاز می‌شود تا هشتاد و پنج هزار تومان.
اَلْأسْعارُ غالیهٌ! = قیمت‌ها گران است.سَیّدَتی، یخْتَلِفُ السِّعْرُ حَسَبَ النَّوعیاتِ = بانوی من؛ قیمت بر اساس جنس تغییر می‌کند.
بِکَم تومان هذِهِ السَّراویلُ؟ = این شلوارها چند است.السِّروالُ الرِّجالی بِتِسعینَ أَلف تومان و السِّروالُ النِّسائی بِخَمسَهٍ وَ تِسْعینَ أَلْفَ تومان. = شلوار مردانه نود هزار تومان و شلوار زنانه نود و پنج هزار تومان.
أُریدُ سَراویلَ أَفضَلَ مِن هذِهِ. = شلوارهای بهتر از این می‌خواهم.ذلِکَ مَتْجَرُ زَمیلی، لَهُ سَراویلُ أَفضَلُ. = آن مغازه همکارم است؛ او شلوارهای بهتری دارد.
فی مَتجَرِ زَمیلِهِ … = در مغازه همکارش.
رَجاءً، أَعْطِنی سِروالاً مِن هذَا النَّوعِ وَ …
= لطفا، شلواری از این نوع به من بده.
کَم صارَ الْمَبلَغُ؟ = مبلغش چقدر شد؟
صارَ الْمَبلَغُ مِئَتَینِ وَ ثَلاثینَ أَلْفَ تومان. = مبلغش دویست و سی هزار تومان شد.
أَعْطینی بَعدَ التَّخْفیضِ مِئَتَینِ وَ عِشْرینَ أَلْفاً.
= پس از تخفیف دویست و بیست هزار تومان به من بده.

۱- سِعْر: قیمت «جمع: أَسْعار» ۲-  نَوعیهَّ: جنس ۳- مَتْجَر: مغازه ۴- زَمیل: همکار ۵- تَخْفیض: تخفیف

ادات استفهام / کلمه های پرسشی

گوشزد: دانش آموزان ارجمند، برخی از این واژه های پرسشی را هنوز نخوانده اید؛ ولی بهتر است همه اینها را بیاموزید.

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا